کامنت یا اس ام اس ؟

19 08 2009

42-19928391

به نام خدا
سلام دوستان

هیچ تا حالا شده بدون اینکه خودتون از ته دل راضی باشین مزاحم کسی شده باشید ..؟ نه..یه کم فکر کنید … تا شما فکر می کنید من به یک مسئله اشاره کنم اونم اینکه لابد خود شما هم متوجه شده اید که چند روزیست توی این وبلاگ من چقدر پرکار شده ام (حالا خودم خودم چشم میزنم ) و سعی کرده ام هفته ای یک بار هم که شده به سوال تمامی بچه های مهربونی که لطف می کنند و به اینجا می آیند و ابراز محبت می کنند جواب در خور و مطلوبی بدهم البته برای اونایی هم که دوست دارند سنگ صبورشون باشم هم همین طور خوب حالا یه سوال ..پس چرا بعضی ها به جای اینکه  پیامک به من بدهند که من جوابی برایشون ندارم نمی آیند خیلی راحت و آسوده همینجا برایم بنویسند ؟  مطمئن باشید که من آخر هفته به تک تک سوالات شما حتما پاسخ خواهم داد .. چی شد خوب فکر کردید ؟..هیچ تا حالا شده بدون اینکه خودتون از ته دل راضی باشین مزاحم کسی شده باشید ..؟  حتما اینجا کلیک کنید


کارها

Information

136 responses

19 08 2009
الهه درزی

اول
یـــــــــــــــوهو

19 08 2009
الهه درزی

:.هو:.

سلام به بهترین عموی نایاب دنیا
من که غیر از همین وب راه دیگه ای برای درد ودل با سنگ صبور بچه ها نمیشناسم…

19 08 2009
sahar

به نام خداي مهربون
دريا دل اشناي من ! سلام
واقعا خسته نباشيد. اول از همه بهتون تبريك مي گم واسه اجراي موفق امروزتون كه با وجود موضوع تكراري اصلا كسل كننده نبود و حتي بهتر از دفعه قبل تونست مطلب را به بچه ها برسونه و در عين حال شاد باشه.
همينطور هم واسه اينكه قراره مبارك رمضان با وجود سختي زياد، هر روز كنارما باشيد ازتون تشكر مي كنم…. واقعا ممنونم.
بعد هم راجع به موضوعي كه اشاره كرديد….. واقعا با شما موافقم . اميدوارم بچه ها دست از اين كارشون بردارند. خدا را شكر كه من هيچوقت براتون اس ام اس نزدم . اصلا هيچوقت دنبال شماره تلفنتون نبودم ….
هميشه آرزو داشتم و دارم كه شما مثل بقيه آدمها در عين حالي كه موفقيد ، آزاد و راحت باشيد. جوريكه بتونيد راحت به هر جايي دوست داريد بريد و يا توي حريم خونتون آرامش داشته باشيد.
براتون بهترين آرزوها رو دارم.
آرزومند آرزوهايتان : سحر – گيلان

19 08 2009
شیرین

دوباره سلام 🙂
عمو جون به نکته خوبی اشاره کردین
من شماره شمارو ندارم ….راستشو بخواین همیشه به کسانی که شمارتونو داشتن حسودیم میشد…..اما لان دیگه دوست ندارم شمارتونو داشته باشم اخه میدونم موبایل یه وسیله شخصیه و این حق شماست….و
عمویی یادمه توی یه مصاحبه ای که داشتین با مجله کیهان بچه ها هم به این نکته هم اشاره کردین
وقتی ازتون راجع به مزاحم تلفنی پرسیدن شما گفتین…..مزاحم تلفنی دارم اگر اسمش را علاقه بزارید باید بگم که اصلا راه درستی برای ابراز علاقه نیست چون تلفن وسیله شخصی منه من هم مجبور میشم جوابش رو ندم….
عمو از زمانی که اینو خوندم یعنی سال 85 دیگه دوست نداشتم شمارتونو داشته باشم چون ماها که شمارو دوست داریم نباید کاری کنیم تا شما از دستمون ناراحت شین …..
درسمو خوب پس دادم عموجون ؟شما اینا رو بهمون یاد دادین فکر کنم معلم خوبی هم بودین و هستین 🙂
بای

19 08 2009
مائده

به نام خدا
سلام عمویی

ام …

آره عمو جون …

من اعتراف میکنم …

البته فقط چند بار … اونم نه به قصد مزاحمت من تا حالا به شماره ای که فکر میکردم برای شماست فکر کنم 7 تا پیامک دادم ….

5 بارم زنگ زدم و دفعه ی پنجم که ریجکت شدم از رو رفتم ….

اما عمو فقط همین بود بعد شمارتون رو هم از توی ذهنم و هم از توی گوشیم برای همیشه پاک کردم …

حتی قبل از پرکار شدن دستنوشت …. آخه واقعا از ته دل راضی نبودم … اصلا راضی نبودم فقط پره حرف بودم که می خواستم بگم ولی نمیشد …

چشممممممم

تا الانم اگه خطایی بوده شما به بزرگی خودتون ببخشید ….

میبخشید ؟؟؟؟؟؟ عمو داره گریم میگریره تو رو خدا ببخشید ….

از ته دلتون منو به خاطر این که دل مهربونتون رو رنجوندم ببخشید …. بخشیدین ؟؟؟

خب دیگه پس آشتی ….

واییییییی نه عمو من همین الان میرم اسپند دود میکنم که چشم نخورین …

ایشالله هر چی چشمه بخوره به من دست و پام بشکنه … ولی این وبلاگ همین طوری بمونه …

راستی یه سوال ….

شما فقط خودتون اینجا را اداره میکنید یا دوستان دیگرتان هم در اداره ی این وبلاگ کمکتان میکنند ..؟؟؟؟

آخه الان که آپ کردین احتمالا هنوز باید جام جم باشید ؟؟؟!!!!!!!1

میشه جواب سوالم رو بدید ؟! البته اگه دوست دارید

دوستتون دارممممممممممممممممممم

یا حق

19 08 2009
مائده

راستی عموجون برای این که بیشتر از دلتون در بیاد لینک یه مطلب از وبلاگم رو که راجب همین موضوع هست براتون میذارم … شاید بعد از خوندنش راحت تر بتونید من رو ببخشید … به قول نویسنده ی 7 نکته اخلاق وبلاگی پشت هر رایانه و یا گوشی تلفن یک انسان نشسته … انسانی که گاهی احساسات پاکش باعث میشه کار های اشتباهی انجام بده … بدون اینکه از ته دل راضی باشه …
http://www.amoo72.blogfa.com/post-24.aspx

19 08 2009
هما

عمو ميخوام فعلا يه پاسخ اينجا بزارم
البته مفصلشو بعدا ميام (مزاحم) ميشمو ميگم(نيشخند)
اما خداييش عمو من هيچ وقت دوست ندارم مزاحم كسي باشم ولي شايد شده باشه و من مزاحم كسي بودم اما خبر ندارم ولي اگه بدونم حتما واسه عذرخواهي مزاحمش ميشم(نيشخند) اما نه حالا جداي از شوخي گمون نميكنم كسي باشه كه مزاحم شدنو دوست داشته باشه. البته بعضيااا ممكنه خودشون به بقيه ارجعيت بدن كه اينا هم حتما خبر ندارن كه مزاحم دارن ميشن وشايدم بعضيا به بعضياا گاهي اوقات بعضي چيزا بگنااا ولي بعضي ديگه نذارن كه اون بعضياااا به اون بعضي حرفاي اون بعضياااا گوش كننن (يكم پيچيده شد انگار(نيشخند))
اما مهم حرفمه كه زدم عمو.
خب خيلي ماهي عمو.
ايشالله به زودي زود حدودا چند ساعته ديگه يا حالا شايدم فردا دوباره (مزاحمتون ) بشم .(نيشششششخند)
خب فعلا بااجازه عموجان
خيلي ماهي عمو
خداياروياورو نگهدارو نگهبانو حافظو پشتو پناهه هميشگيت باشه اي مهربونترين عموي مهربونمون فعلا…

19 08 2009
مائده

وای عمو جون … من همین الان نظر گذاشتم کی تائید کردین ؟؟!!

الان نت هستین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کاش میشد اینجا تالار گفتگو داشت الان حرف میزدیم با همدیگه !!!

19 08 2009
مائده

عمو جون الان دارم آهنگ بوس شکلاتیتونو گوش میدم

….

19 08 2009
مشکات

سلام عمو پورنگه خوب و مهر بو نم ………..

عمو یی پرسیدی تا حالا شده بدون اینکه بخوام مزاحمه کسی بشم ؟

نه عمو هر چی فکرش رو می کنم می بینم نه من اگه بخوام مزاحمه کسی بشم حواسم هست که میخوام یا نه یعنی الکی مزاحمه اینو اون نمیشم ……….

مخصوصا عمو یه گلم عمو منم مثله خیلی از بچه های دیگه شماره ی شما رو ندارم و به خدا تا حالا اصلا مزا حمتون نشدم ………

با اینکه خیلی دوست دارم با شما حرف بزنم اما هیچ وقت اگر هم شمارتون رو داشتم بازم کاری نمی کردم که عمو یه گلم ناراحت بشه …….

عمو اینو یادت باشه اگه یکی رو از ته دلت دوست داشته باشی هرگز کاری نمیکنی که طرف حسابت ناراحت بشه حتی اگه اون کار شادی کوتاهی رو برا یه تو فراهم کنه ………

من دوستت دارم عمو دار یوشم و درکت می کنم ….

19 08 2009
مشکات

اما عمو یه چیزه دیگه به اون بچه ها یی که هی رو گوشی تون مزاحم میشن هم حق بدید اگه او نا مدام اس ام اس می زنند یا زنگ می زنند از رو ی علاقه هستش نه از روی اذیت کردن شما ……..

برا یه این هست که می خوان با عمو شون دو کلمه حرف بزنند عمو ایا این جرمه ؟

19 08 2009
مائده

عمو اگه اینجایید و منو بخشیدید بهم بگید …
تو رو خدا من دو شبه نخوابیدم … امشب هم از عذاب وجدان خوابم نمیبره ها !!!!!!!!1

19 08 2009
تينا رادفرنژاد

به نام خداي مهربون دوست داشتني *
سلام به بهترين عموي دنيا :(خسته نباشين عمو جونم و همچنين همه ي همكاراتون ).
عمو جونم واي عذاب وجدانم را با اين كامنتتون به درد اوردين( آخ ) عمو الان دارم از خجالت آب ميشم الان شدم يه قطره هه ..هه (اين هم يه نوع خنديدنه ) جدايي از شوخي عمو، بله من،.. اگه يادتون باشه روز تولدتتون كه خيلي ناراحت بودم اخه ديدي كه چطوري شد البته اگه يادتون باشه فقط همين باوركنيد بعد هم به زهرا (جفعر زادگان )هم گفتم عذاب وجدان گرفتم خدايش خيلي ناراحت بود چون من نميخواستم بهتون پيام بدم حداقل يه سري از بچ ها تا الان خيلي به شما پيام دادن ولي من تا روز تولدتتون بهتون پيام نداده بودم و روز اولم بود ( عمو ببخشيدددددد) دلم نميخواست اين ركورد را بشكنم اما … عمو جونم ميدونم كار خوبي نكردم اما شما منو حقير را ببخشيد ممنون دارم از چشماتون ميخونم كه منو ميبخشيد (نيشخند) 😀
عمو جونم فقط همين بود تا اينكه به اقاي اقاجانزاده هم بله اما خدايش دفعه اول و آخر بود ان هم كه ميدونيد براي چي اخه خيلي نگران شده بود گفتم نكنه بله همونه كه بچه ها ميگن بعد ديدم نه خدارشكر شايعه
بيش نيست از طرف من هم از اقاي اقاجانزاده معذرت خواهي كنيد ممنون.
وا اما امروز…
.
.
وايييييييييييييييييي عمو دستتون درد نكنه برنامه امروزفوق العاده بود.
خيليييييييييييييييييييييييييييي ممنون .
راستي از اينكه ميخواين با زبون روزه و با اين همه مشغله كاري هر روز كنارمون باشيد خيلي ممنون دستتون درد نكنه عمو جونم .راستي من هم كم كم داره به مسافرت رفتن نزديك ميشه من از اول ماه رمضا نا دهم ماه مبارك مشهد هستيم . و فردا هم روز آخريه كه من ميام دست نوشت البته هفته اول نميتونم بيام نت اما هفته دوم تو مشهد سرم خلوت تره ميشه حتما ميام سر ميزنم . راستي عمو ميشه يه كم زود تر جواب كامنت ها را بدين ؟ اخه من كه جمعه نيستم ببينم خواهش ميكنم خواهش ميكنم (حالاعمو ميگه چه دختر لجبازي ها )نه ببخشيد زياد اسرار نميكنم .
عمو جونم يه دنيا بابت همه چيز ممنونم .(اميدوارم از دستم ناراحت نشده باشين بابت اس ام اس)
عمو جون جونم برام دعا كنيد كه محتاج دعايم .!
دستتون دارم .
(برادرزاده شما تينا )

19 08 2009
مشکات

راستی عمو گفتید که سعی می کنید همه ی بچه ها رو که واستون پیام میذارند رو جوابشو نو هفته ای یک بار بدید اما چه جوری عمو میشه بیشتر توضیح بدید یعنی اگه ما تو سنگ صبور واستون پیام بدیم شما چه جوری خصوصی جوابمون رو میدید ؟

اصلا از کجا مطمئن شم شما اینجایید پیشه ما از کجا بدونم این وبلاگه عمو پورنگمه عمو ناراحت نشی ها من هنوزم شک دارم شما اینجا هستید ……..

با اینکه مو ضوعه برنامه ی امروزتون همون بهداشتی بود که تو این وبلاگ نوشته شده بود و همون طوری هم که تو این وبلاگ نوشته شده بود ماه رمضون هر روز میا یید اما من هنوز باور ندارم عمو یه من پیام هام رو شخصا میخونه …….هنوز باور ندارم بعد از این همه مدت که تو سایتتون واستون پیام میذاشتم حالا خودتون می خونیدشون عمو کاش یه جوری بهم ثابت می کردی کاش حد اقل تو برنا متون می گفتید که وبلاگی به این ادرس
دار ید کاش عمو درک می کردی سخته باوره این همه توجه سخته باوره این همه خوشبختی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!


سلام ممنون از شما یه سر به ایمیلت بزن و بعد بیا نظر بده روش خوبیه یا نه ؟

نه عمو روش خو بی نیست دوست ندارم ……..


خوب راه حل بده

19 08 2009
تينا رادفرنژاد

راستي عمو يادم رفت بگم ممنونننننننننننننننن كه شعر مورد علاقه من تو برنامه خوندين نميدونم چرا اين قدر اين شعر را دوست دارم اخه خيليييييييييييييييييييييييييييي خوشگلهههههههههههههههههه ممنونم عمو جونمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم(تينا)

19 08 2009
هما

سلام ..شما واقعا عمو پورنگين!!من همام 22 سالمه ولي واقعا شما رو دوست دارم….ميخوام بدونم واقعا شمايين يا نه !!آخه تو فيس بوك هرچي دنبال شما گشتم نبود!!خوشحال ميشم بهم سر بزنين..نظرتونو بگين..متاسفانه من همهي روزهاي هفته سر كارم از اينم كه نميتونم ببينمتون ناراحتم اما امروز تونستم ببينم !!خيلي قشنگ بود!!
قبلنا سه روز در هفته ناراحت بودم كه سر كارم اما حالا ديگه هر روز ناراحتم!!

نميشه جمعه ها به جاي داي بهنام شما اجرا كنين..!!!
موفق و سالم و سرسبز باشين!!


سلام ممنون از شما این هم آدرس فیس بوک کلیک کنید

19 08 2009
??

سلام
خسته نباشيد.
زندگيه شما چقدر سخته.
اگر آدم براي كسي احترام قائل باشه ،اگر واقعا از ته دلش دوستش داشته باشه هيچ وقت راضي به اذيت كردنش نميشه.
هيچ وقت مزاحم زندگيش نميشه.
هر كسي براي خودش حريم خصوصي داره..هر كسي دوست داره لحظه هايي از زندگيش رو براي خودش سپري كنه.بايد به حريم خصوصي و شخصي هر انساني احترام گذاشت.

19 08 2009
نیلوفر

سلام عمو سلام لطفا تایید نکنید
وای دارم از تعجب میمیرم .شما دعوامون کردین عموکی شما رو اذیت کرده البته من که هیچ وقت شماره ی شما رو نداشتم .یه عده از بچه ها هم که برگشتن به 81
عمو یه چیزی رو به عنوان دختر تون بگم .ولی این کامنت رو تایید نکنید .خب کاری کردید دعو.اشون کردین
بلاخره این بچه ها باید ادب شن ..به جون خودم عمو به خدا عصبانی میشدم وقتی کارای این بچه ها می دیدم .به جون خودم دروغ نگفتم .
خیلی ببخشید
ممنونم

19 08 2009
مشکات

بابا عمو اگه اینجا هستی بگو دیگه …….عمو با توام اره با تو صدامو میشنوی اینجا یی عمو یی ؟

جانه مشکات سره کار یه این وبلاگه چرا همه ی پیام ها دو سو ته تایید میشه حتمی به صورته اتو ماتیکه اره ……

وای من که نمی دونم باید چی رو باور کنم یعنی عمو پورنگه من شب و روزش رو تو این وبلاگ با سر میکنه محاله اخه من هر وقت اومدم پیام دادم اینجا سریع تایید شد بابا با عقل جور در نمیاد ها …………….

اخه یکی نیست جوابم رو بده بابا تو سایت رسمی عمو پورنگ 2 روز طول میکشید تا یه پیام تایید شه اما اینجا ..جل ال خالق ………

من چه جوری باور کنم اخه عمو یه من همش پا یه نته !!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

19 08 2009
مشکات

دیدید گفتم بفرما زود تایید شد حالا که اینطو ر یه من ساعت 3 نصفه شبم میام ببینم پیامم بازم تایید میشه یا نه اگه اون موقع هم تا یید شد 2 سوته یعنی سر کا ر یه دیگه عمو جونم اینجا نیست و ما الکی اینجا ییم ……..

هر چند الان لو دادم یه وقت دیگه میام تا با ورم شه ………. بابا اصلا شوخی کردم ……..

19 08 2009
مائده

به نام خدا

سلام …

پاسخ ندادنتون نمیدونم به چه دلیل بود …

شاید به خاطر بزرگی خطای من ….

از شما یاد گرفتم به تمام خطاهام اعتراف کنم ….

راست گویی ….

و …

ناراحت نیستم از شما … یعنی ناراحتم از خودم …. از خودم ….

در هر حال دوستتون دارمممممممم

بیشتر از خودم دوستتون دارممممممممم

اگه دیگه نمی خواید مزاحمتون بشم … بگید ؟؟؟!!!

هر چند شاید سکوتتون به همین معناست ….

آرزومند آرزو های سبزتونم ….

یا حق


سلام مائده جان دختر گلم قراره که آخر هفته به همه جواب بدهم عجله نکن تو و سایر دوستان در این وبلاگ اصلا هم مزاحم نیستید اینو به همه بگو تو کار بدی نکرده ای که ناراحت باشی حالا بخند و تا فردا منتظر باش که جواب بقیه کامنت هایت رو هم بدهم

19 08 2009
هما

بازم سلام ..مرسي كه ادرس فيس بوك رو گذاشتين .منم homa ho هستم تو فيس بوك ..ادتون كردم..خوشحال ميشم ادم كنين!!يه سوال تا حالا هم سن وسال من كسي بوده كه بياد اينجا!!

19 08 2009
مائده

به نام خدا

سلام عمو جون ….
خندیدم … اما باور کنید وقتی میخندیدم دیدم چشمام نشتی داره ….. تا حالا اشکبی به این شیرینی نریخته بودم ….

نمیدونم ؟؟؟!!!!!!!!

اصلا نمیدونم شما خود داریوش فرضیایی هستید یا نه ؟؟؟

با وجود این که موضوع برنامه را 2 روز زود تر گفتید و … هنوز هم باورم نمی شود …

اما هر کسی که هستید دارید بزرگترین رویای مرا برآورده میکنید …

اگر داریوش فرضیایی نیستید تو را به خدا بیش از این با قلب این آدم ها بازی نکنید ……..

و اگر خودتان هستید باور کنید که حالا در این لحظه غرق در اشکم … برای کلمه ای که سال ها آرزو داشتم از زبان شما بشنوم : دختر گلم ….

بعد از این همه وقت احساس کردم که چرا نه ؟؟؟

آره !!! من هم دریای شما هستم ….

عمو تا فردا که هیچ … برای شنیده شدن حرف هایم و گوش کردن شما اگر بخواهید 8 سال دیگر هم صبر میکنم

دوستتون دارمممممممم

یا حق

19 08 2009
مشکات

با با ایول عمو یعنی راهه حلش اینه که من اول از همه باور کنم که شما راستی راستی عمو دا ریوشه منید یعنی باور کنم که این وبلاگ جدا واسه شماست با عرضه معذرت گفتم که من هنوز شک دارم ببخشید عمو ………..

یه راهه حل بیشتر نیست و اونم اینه که اول باورتون کنم که اینجا یید و اون راه حل اینه که می دونم کماله پرو یی هستش اما بهم حق بدید معذرت عمو اما اگه اسمم رو تو برنا متون اعلام کنید اون وقت باورم میشه عمو یه من واقعا اینجاست منو ببخشید اما من طرفدار پرو پا قرصه عمو پورنگم هستم و تا قبل از بسته شدنه سایت اصلی عمو عضوه فعاله سایتتون بودم عمو اگه پیام ها یی رو که تو سایت اصلیتون واستون نوشتم خونده باشید متوجه میشید که مشکات حق داره ازتون این خواهشو داشته باشه امید وارم اگه واقعا عمو پورنگه من هستید این لطف رو در حقه من بکنید و اسمم رو بگید تا باور کن ممنون از بهترین عمو یه دنیا

19 08 2009
شیوا محجل

به نام خدا
یه ضرب المثل معروف میگه: انکه حساب پاک است از محاسبه چه باک است!
راستش عمو تا حالا مزاحم کسی نشدم……
تا حالا به شما هم اس.ام.اس ندادم.. زنگ هم نزدم… اصلا شماره تونو ندارم.. و دلم هم نمی خواد داشته باشم… من نمی خوام عمومو که به اندازه هفت تا اسمون دوستش دارم رو ناراحت کنم و مزاحمش بشم…
راستش یه زمانی دوست داشتم شماره تونو داشته باشم… ولی زود یادم رفت… و الان اصلا دوست ندارم و همیشه وقتی یادم میفته خدارو هزار مرتبه شکر می کنم که نداشتم و ندارم و نخواهم داشت… می دونم اگه حتی یه دونه اس.ام.اس میدادم الان عذاب وجدان داشتم که چرا باعث ناراحتی عموم شدم.. عمویی که اینقدر واسمون زحمت کشیده… الان خیالم اسوده است…
خدانگهدار عموجون

19 08 2009
ژاله فرهادروش

به نام خدا
سلام.این پستتونو که دیدم نتونستم ساکت بشینم
جواب تموم سوالاتون: بلههههههههه! 😦 من به مدت 10 ماه بدونه اینکه قصد مزاحمت داشته باشم مزاحم عموم بودم..فرقی نداره یک پیام یا چند تا…عمو وقتی اینجا هستین دیگه هیچ نیازی به پیام دادن نداریم..
ایندفه فکر همه جا رو کردین عمو..حرفای معمولی!حرفای خصوصی!انتقاد!پیشنهاد!واقعا دیگه خنده داره اگه هر کدوم از ما به شما بخوایم پیام بدیم!
عمو امروز تا دیدم موضوع دوباره حموم نرفتن امیرمحمده مردم از خنده..بعدشم که خودتون به کامنت یکی از بچه ها اشاره کردین خیلی خندیدم!!!اما الان اصلا نمیخندم!دلمم پر از غصه اس..جواب مائده رو خوندم که دستم ناخودآگاه شروع کرد به تایپ کردن!امروز نیلوفر اومده وبم میگه ژاله منم مثله تو نمیتونم حرفامو به عمو بگم!از عمو میترسم!!!!!خشن جواب میده!!!!!اینو که دیدم هم خنده ام گرفت هم دلم گرفت!
نمردیمو عموی ترسناکم دیدیم!!عموجون به خدا ما دلمون قده گنجشکه خشن نگاه نکنین 😦
بعدشم،شعر جدیدتونم خیلی قشنگه.بله. 😦 اصلا الان نمیدونم چم شده یه کم دیگه بنویسم میزنم زیر گریه…برم بهتره!
(دخترتون)

19 08 2009
رامینا سادات حسینی

سلام عمو جونم اپ کردین؟!!!
چه زود!!!!!!1ممنون عمو جون….الان میخونم……..
راستی ماه رمضون هرروز میاین؟هوووراااا
برنامه امروز به نظرم خیلیییی قشنگ بود…..
دستتون درد نکنه!

19 08 2009
رامینا سادات حسینی

وای عموجون…بله…..اتفاق افتاده[ناراحت]
فکرکنم فقط هم برای شما……عموجون به خداهیچوقت قصد ناراحت کردنتون و نداشتم………….اگه بدونین اونروز که فهمیدم ناراحت شده بودین چقدرگریه کردم…..
عموجون اون شب ناراحت بودم از اینکه چرا خودم دیر متوجه اومدنتون شدم نه چیز دیگه!عمو من منظورم این بود…به خدا راست میگم…..
عمو میدونم تاحالا اونقدر ناراحتتون کردم که اگه اندازه همه ستاره های اسمون وقطره های دریا هم ازتون عذرخواهی کنم کمه!
امیدوارم بخشیده باشید………..عمو جون چند وقتیه ما یه قراری گذاشتیم…..حتما توی وبلاگ ژاله جون خوندین…….
پل ارتباط ماباشما مثه سالهای اول
19395-4343
بااین تفاوت که پیامک3000014 و دستنوشت هم اضافه شده!
دوستتون دارم وهیچوقت قصدمزاحمت و اذیتتون و ندارم و دوست ندارم ناراحتتون کنم…….بدونین با اینکار قبل از شماخودمون عذاب وجدان میگیریم!

دست علی یارتون خدانگهدارتون

19 08 2009
مشکات

دیدید گفتم باورم نمیشه پس چرا جوابم رو ندادید ………

این تنها راهه حله اگر شما واقعا عمو پورنگه من هستید پس اسمم رو اعلام کنید تو برنامتون عمو شما که هر روز شونصد تا اسم تو برنا متون اعلام میکنید اسمه من رو هم بگید قاتیه اون اسم ها تا باورم شه خودتو نید چون اسمم هم تکه و کم هستش تو دنیا به خاطره همین هم باورم میشه که منو گفتید عمو ………اگه این لطف رو کنید قول میدم باور کنم که شما دا ریوش فرضیایی هستید عمو یه من ………این تنها راهه حله عمو ………..

19 08 2009
مهناز

سلام عمو پورنگ…..
من شمارتون رو تا به حال نداشتم،من اصلا نمی دونستم که شماره ی شما دست بچه ها هم هست ،ولی من می دونم که تمام اون بچه هایی که بهتون زنگ می زدند یا اس ام اس می دادن،نمی خواستن براتون مزاحمت ایجاد کنند بلکه از سر محبت این کارا رو می کردن این ها رو از خوندن مطالب بچه ها فهمیدم ،درسته کار اشتباهی کردن ،ولی این بچه ها خبر نداشتن که شما با این کار ناراحت می شید به هر حال خدارو شکر میکنم که من تا به حال شماره ی شمارو نداشتم چون که ممکن بود اگه من هم شمارتون رو داشتم بهتون اس ام اس می زدم البته نه به قصد مزاحمت بلکه به قصد اینکه خوشحالتون کنم.ولی الان که فهمیدم شما با این کار ناراحت می شید، دوست ندارم هیچ وقت شمارتون رو داشته باشم،امیدوارم که هیچ وقت مزاحم تلفنی نداشته باشید…
راستی عمو چرا سایتتون فیلتره؟؟ من نمی تونم برم سایتتون،می نویسه که این سایت فیلتر شده است…..تو رو خدا بگید چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط دست نوشته هاتون رو میاره

19 08 2009
مشکات

عمو منتظرم ها تا فردا ببینم عمو چی کار میکنی خواهش میکنم زودی جوابمو بده جواب بده که عمو حاضری این کار رو برام بکنی ……..اسمم رو میگی تو برنامت تا باورم شه خودتی یانه ؟

عمو خواهشا همین جا جوابم رو بده گفتم که ارتباط از طریقه ایمیل رو دوست ندارم راهه خوبی واسه من نیست ………

(((عمو یی جونم مثله همیشه میگم بیست و یکی دوستت دارم 20 تا به خاطره 20 بودنت و یکی هم به خاطره تک بودنت ……….)))))))

عمو یادت نره جوابم رو بدی ها …………

19 08 2009
فروتن

سلام! خواستم از شما شکایت کنم که چرا جواب مرا نمی دهید. پشیمان شدم. گفتید جواب همه ی کامنت ها را می دهید. خوب من هم منتظر می مانم تا ببینم عموی ما چه می کند.
اما در مورد اس ام اس. تذکر!! این واژه مشکل دارد. آموزش های شما باید در این جا هم ادامه داشته باشد. پس می گوییم پیامک نه اس ام اس. حالا در مورد مزاحمت. واقعا آزار دهنده است. خوب من تا به حال شماره ی کسی را نداشتم و ندارم که بخواهم مزاحمش شوم. به عقیده ی من مزاحمت پیش پا افتاده ترین کاری است که فردی می تواند انجام بدهد. اگر همین فردا کسی بیاید و شماره ی واقعی شما را به من بدهد من واقعا نمی دانم با آن چه کنم. من بارها این جا و در گروهم و تالار گفتگوی سایت از شما گفته ام. به قول شما وقتی می شود همین جا حرف ها را گفت چرا راه دور برویم. اعتراف می کنم این جا و پردیس تنها جایی است که من اعتماد کرده می روم و می آیم و نظر می دهم. باز هم باید از شما بابت این کار خوب تشکر کرد.

19 08 2009
??

نمي دونم چرا بچه ها درمورد عموپورنگ بودن يا نبودن شما به ترديد افتادند.
من مطمئن هستم كسي كه دارد اينجا مي نويسد و كامنت هاي بچه ها را تاييد مي كند خود عموپورنگ است
دليل من براي اين حرف اينه كه هيچ كس نمي تونه بغير از عموپورنگ انقدر براي بچه ها وقت بگذاره و از كار و زندگي خودش بزنه
عموپورنگ كسيه كه قلبا بچه ها رو دوست داره
عموپورنگ كسيه كه به احساسات بچه ها بها مي ده
عموپورنگ بخاطر همين دوست داشتن بچه هاست كه اينجا رو درست كرده..بخاطر بها دادن به احساسات بچه هاست كه قسمت سنگ صبور رو درست كرده تا بتونيد براحتي با خودش درد و دل كنيد..بخاطر شماست كه قسمت وبلاگ مهمان رو درست كرده براي بها دادن به نوشته هاي شما…
هيچ وقت نبايد براي اثبات دوست داشتنمون و يا براي دوست داشته شدنمون دنبال دليل و مدرك باشيم
دوست داشتن تنها چيزيست كه هرگز نيازي به دليل و مدرك نداره
با هر دليلي كه مي توانيد ثابت كنيد كسيكه دارد اينجا مي نويسد يا به كامنت هاي ما جواب مي دهد عموپورنگ نيست
مطمئن باشيد با هيچ دليلي نمي تونيد موفق شويد.اين تنها قلب و احساس آدم هاست كه اونها رو بازنده و يا برنده مي كنه..پس به نداي قلبتون گوش بديد..به صداي وجدانتون گوش بديد..آيا كسي بغير از عموپورنگ پيدا مي شود كه بتواند تمام وقت و زندگي خود را در اختيار بچه ها قرار دهد؟

20 08 2009
هماي عمو

عمو عمو
اخ ببخشين سلام عموييي.
يه چيز مهم اخه اين دوست گلمونم كه اسمش عينه منه اينجاهستن بعد ميخواستم بگم كه ماها دوتاييمااا.
به خاطر همينم ميخوام ازتون خواهش كنم تااجازه بدين كه اسممو بزارم هماي عمو
عمو اجازه دارم؟؟؟(سوال)
ممنونتونم
پس بااجازتون همينو الان با هماي عمو ثبت ميكنم .

20 08 2009
هماي عمو

عموجون كلي حرف واستون دارم
راسيتش اعصابمو ذدورو بريام از ظهرتاحالا بهم ريختن همگي دارن دس ميندازن منو.
عمو فك كن همه حالا تو ماه رمضوني مسافرت رفتنشون گرفته اونم چون روزه هارو بگين ده روز ده روز
عمو بابام ميخواد بليط قطار بگيره واسه مشهد داداشمم گفت بيا هفته ي ديگه بريم شمال .
عمو ميخوام جيغ بزنم از دسته همشون اخه ميدونن من نميرم هي اذيتم ميكنن عمو حالا داداشم هيچي بهونه واسش زياده اما اگه ايندفعه خدايي نكرده بابام امر كنه من چه خاكي تو سرم بريزم عمو؟؟؟ بيچاره ميشم به خدا.
عمو ده روزه شوخي كه نيست عمو به خدا ميخوام گريه كنم من نميرم. عمو اگه اينا برن مشهد ميخوان همگي برن بعد كسي نيست من پيشش بمونم عمو .
از طرفي من هيچ وقت مشهد نرفتم . بابام ازون پرمشغله هاس بعد زياد جايي نميره هروقتم رفتن من نتونستم باهاشون برم عمو تمام مسافرتاي من خلاصه شدن توي چندتا اردويي كه من بامدرسه رفتم اونم نه همش بعضيشو كه بابرنامه هام كه اصلش عمومه جور دراومده باشه.
عمو خب اينا چرا بامن اينجوري ميكنن؟؟؟

20 08 2009
fatemeh

سلام عموی گلم
راستشو بخوای آره
یعنی از هر 2 نوعش هم با قصد هم بی قصد البته چوبه مزاحمتای با قصدمم خوردم
ولی عموخدارو صد هزار مرتبه شکر تا حالا مزاحم شما نشدم راستش شمارتونو نداشتم وگرنه حتما تا قبل از اینکه این کامنتو بذارید از دست من مجبور میشدید خطتونو عوض کنید
راستش خیلی دلم میخواست شمارتونو داشته باشم به هر دری هم زدم تا از یه جایی گیر بیارم ولی حتما خدا دوستم داشته که دلش نخواسته مزاحم عمو جونم بشم الانم دیگه دوست ندارم شماره داشته باشم همینجا کافیه خداییشم از هیچی برامون کم نذاشتین
ممممممممممممممممممممممممممممممممممنوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
خدایا از تو هم تشکر میکنم
بزنم به تخته خیلی پر کار شدی اونقدر که دوباره شک کردم واقعاخودتی
ولی نه دیگه شک نمیکنم عموی گل گل گل گل خودمی
تا دنیا دنیاست و ستاره ها توی آسمونن به اندازه همشون دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت داااااااااااااااااارم
فعلا

20 08 2009
امین فرزامی

سلام خدمت عموی گل
خسته نباشید
عمو جان کار جالبی میکنید اینکه به کامنتا جواب میدین شما با این کار قشنگتون لطف بزرگی در حق بچه ها میکنید
لطفی که سالها پیش باید میکردین عمو میدونید چقدر اتنظار چنین لحظه رو کشیدیم ؟
عمو به نظر من کار خیلی سختیه جواب دادن به این همه نامه
منم اولش باور نمیکردم شما خودتون هستین ولی وقتی تو پردیس همکاراتون گفتن دیگه مطمئن شدم شما خودتون هستین اینکه با خیال راحت اومدم تا از زحمات شما تشکر کنم .واقعآ دستتون درد نکنه به خاطر برنامه های شاد و قشنگتون
راستی عمو من ترانه هدیه رو خیلی دوست دارم واز شنیدنش لذت می برم کاش هر روز تو برنامه تون می خوندین
براتون آرزوی موفقیت و سربلندی دارم.

20 08 2009
هماي عمو

حالا اون كه هيچي عمو…
واي عمو وووووو عموووووو نميدوني چي به من ميگفتن عمو امپرم رفت رو بينهايت عمو .
عمو بعداز ظهري كه اينجا من اومدم و بعد باي باي كردم دوستم زنگ زد گفت هما گفتم بله گفت هماااا گفتم چي ميخواي گفت جومونگ اومده تهران گفتم چيييي؟؟؟(تعجب از نوع شديد) گفت من نديدم اما توي 20:30 نشون داده . گفتم واااااا اينجا چي كار ميكنه؟؟؟ گفت اين چه حرفيه ميزني خيليم دلت بخواد گفتم خيليم دلم نميخواد اه اه سويا رو پيچوند گفت ايش اينا چيه ميگي . گفتم خب چي ميخواي بگم بگو تا همونو بگم . بعد گفت كه مياي بريم بنده هم نه گذاشتم نه ورداشتم باجيغ بنفش كه عمو اگه ميشنيدينااا گوشاتون سوت ميكشيد بعد گفتم: چيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي؟؟؟؟
گفت مياي بريم تهران گفتم : اااا ؟! اره ؟ اينجورياس ؟ يادته يادته سر جشن تولد عمو چقدر زجر كشيدم تاراضي شي؟؟؟ بعد گفت منكه قبول كردم عموپورنگ جشن نگرفتن گفتم خب چه جور راضي شدي اين مهمه.
گفت به خدا از اون ور ميريم جام جم گفتم : نچ. گفت هماااا خلاصه داشت همين طور ميگفت كه به خودم گفتم هما داري چيكار ميكني مگه تو از عموت ياد نگرفتي كه جواب بديرو نبايد بابدي داد دختر؟؟!! بعد گفتم اره . خلاصه راضي شدم بعد گفتم من نهايتا جمعه ميتونم بياما والا عمو برنامه داره من حتي توي اون موقع ديدنه خوده عمويي هم نميرم . خلاصه گفت باشه اما بزار به بابام اينا بگم گفتم چي؟؟ تو نگفتي؟؟؟ گفت نه اما اونا دوسوت حل ميشن . گفتم خداشانس بده . بعد عمو دلم سوخت واسش اخه بعداز طنز مسافران زنگ زد باگريه و هق هق كنون ميگفت كه باباش اينا گفتن نه . كار داريمو … عمو اينجارو داشته باش اخه بهش گفتن نميشه بريم اونجا ولي اگه جومونگ اومد اينجا ميبرمت ببينيش عمو فكررررررررررررر كن قم اونم كي جومونگ به به…
عمو خداييش كلي خندم گرفته بوداااا . اومدم حرفاي خودشو بهش پس بدم اما خداييش از هق هقاش دلم نيومد عمو بعد ميدونين چي گفت؟؟؟ عمو اينجا اوجه دردو رنجه من . اخه اون بي انصاف عمو دلمو بااين حرفش شكوند عمو به خدا نميدونين الان كه دارم بهش فكر ميكنم سرم بدجوري داغ كرده عمو.
عمو از طرفي داشت باگريه همه ي اينارو ميگفتو دله كوچولوي من نتونست بهش جواباي توي استينمو بگه . اخه عمو ميگفت اونم با لحنه التماسانه ، ميگفت حالا كه تو اينقدر اوضاعت روبه راههه و عموت اومده و ميگي داره حرفاتونم گوش ميده بهش بگو جومونگ رو بيارن تو برنامه شون تا من بتونم ببينمش. عمو اخه اون جومونگ مگه كيه عمو؟؟؟ عمو من نميخوام. دلم ميخواست بهش بگم كه اونا بايد عموييه منو دعوتش كننن تو برنامه هاشون تارونق بگيره نه عمو… عمو اخه چه جوري حرفاشو بگم؟؟؟ عمو خيلي بدن. عمو اشك هماتو دراوردن عمو ساكتي؟؟؟؟ عمو حالا كه اينطوره نميخوابم اصلا . اصلا من چرا دارم اينارو اينجا مينويسم من بهتره تو سنگ صبور مينوشتم. عمو…. عمو راستش دوسته من بي ادب و بد نيست اصلناااا حرفاشم بي ادب نبود فقط حرفاش بد بود . ميدونين ازاون حرفا كه وقتي كلمه هاي خوب يا معمولي رو اشتباهي كنار هم بزاريش. نميدونم عمو شايد هيچ قصدي نداشته و فقط ازروي علاقش به اين فيلمه اينو گفته.
اما عمو اينو وللش.
عمو بابااااااام. عمو بابام اومد گفت جومونگ اومده و فلان . گفت هما نميخواي ببرمت؟؟؟ عمو بابام جومونگ و خيلي دوست داره همش ميشينه ميبينه . عمو بابام به خاطر اون ميخواست راستي راستي بره . عمو بهم حق ميدي ديوونه بشم از دسته همشون؟؟؟ عمو نميدوني من چقدر التماس همه رو تاحالا كردم كه بيام پيشتون . عمو اون روز كه بچه ها يعني رامينا و ژاله و… اومدن عمو واسه اون روز اونقدر من به همه گفتم عمو عمواونقدر اين همات ايندرو اوندر زد كه بياد پيشتون. عمو باتموم خجالتي بودنم به خدا نميدوني به خاطر اينكه دلم بد جور ميخواست ببينمتون چقدر ايندرو اوندر زدم . عمو چقدر به بابام گفتم . عمو همش وقتي ميبينم اينور رفتين اونور رفتين همش ميگم چرا نميشه زمانو جابه جا كرد چرا نميشه دست برد تواين زمان تا بتونم من حداقل يه بار واقعي عمومو ببينم. عمو يادتونه رفتين اصفهان همين چندوقت پيشارو ميگم عمو همون بهمن ماه. عمو اينقدر به تموم بچه هاي اصفهان به زهرا به همكلاسيه سالاي قبلم عاطفه و…. حسوديم شد كه حد نداره عمو . عمو اينقدر اون موقعه اي به بابام گفتم بابا بريم اصفهان اما كو گوش شنوا . بابام اون موقع دنبال پاس شدن چكش بود . اه.
عمو به خدا زورم اومد وقتي بعداز اينهمه زجر كشيدناي كاملا بي نتيجه بابام به من ميگه بريم اونم واسه جومونگ….. ميخواستم كلي حرف بزنم اما اون موقع از زور عصبانيت دندونامو روهم فشار ميدادم كه اشكام در نياد بعدم اومدم پاي كامپيوتر (خب ببخشيد همون رايانه عمو) .
عمو حالا چي؟؟؟
بازم ساكت ميموني؟؟؟
من اگه داييم بوداااا حتما حتما منو همه جا ميبرد اينقدر دلم واسش تنگه عمو . اما نميدونم چرا وقتي بحثش ميشه دلم ميخواد كله شو بكنم. عمو خيلي ساله نديدمشااا. اخرين بار يادمه من رو تابي كه تو خونمون بسته بودم نشسته بودمو داييم عينه هميشه اومدو يه تل جديد برام اورد عمو نميدونم اينجوري بنويسم تل يا اينجوري طل. البته فك كنم اوليس . حالاااا. اخ يادش به خير عمو. اخه حالا تكه كلامه من بود هميشه . خداشانس بده هم تكه كلامه داييم. البته اين داييم همون دايي بزرگمه . خلاصه اومد اونيرو كه قبلا خريده بودو دراورد گذاشت تو كمدمو ابين جديدرو گذاشت روسرم. همش تند تند ميومد پيشمون همش براي من چيز ميز مياورد عمو.
عمو يه داييه ديگم دارم كه دايي كوچيكه هستش بعد اونم يادمه هميشه بهم موتور سواري ياد ميداد عمو. ا عمو اينجوري نيگام نكنين ديگه…
ميدونم خيلي كار بد و غير قانوني بوده و … اما عمو من كه اون موقع هميار پليس نبودم عمو.
خلاصه هميشم جك ياهمون لطيفه تو استيناش داشت. راستي عمو دايي بزرگم هردف ميومداااا منو همچين مينداخت بالاها از ترس كه سرم نخوره به سقف عمو سرمو مياوردم پايين. ولي وقتي تو حياط منو مينداخت بالا ديدني بود عمو باور كن تا پشت بوممون ميرفتم بالا.
اما عمو دايي وسطيم كه هادي اسمشون بوده ، عمرشونو دادن به شما. من هيچ وقت نديدمشون اما تعريفشونو خيلي خيلي از همه شنيدم. عمو ابجي بزرگم ميگه كه من هنوز به دنيا نيومده بودم كه اون داييمو خواب ميبينه بعد ميگه كه حال ابجيت كه تو راهه چطوره؟؟؟ ابجيمم ميگه ابجي؟؟؟ بعد ميگه اره تازه اسمشم بايد بزارين فرخنده. نميدونم چرا اما شايد چون من حدودا 11يا12 رجب به دنيا اومدم.
نميدونم چرا اما گاهي اوقات فكر ميكنم كه اين خوابا يه چيزيشون ميشه. اخه عمو فكر ميكنم كه اگه داييم اون شب به خواب ابجيم اومده و از من گفته شايد به خاطر چنين روزايي بوده شايد ميدونسته كه خواهرزادش ممكنه يه روز دلتنگش بشه . باديدنه عكسش دلش هواي دايي نديدشو بكنه. عمو …
عمو چي بگم كه الان من فقط يه دايي دارم . يعني يه دايي بامعرفت . يه دايي كه واقعا مثله اون موقع هايي كه واسه ديدنه داييام تب ميكردم الانم واسه ي اين داييم تب بكنم. اونم كه بهش ميگم عمو. عمو خيلي وقته كسيو دايي صدا نكردم. دلم داره ميپكه عمو.
من كسيو حتي لفظيم تاحالا دايي نگفتم عمو چه برسه كه از ته تهاااي دلم. عمو نميدونم چرا امااا تاميام گاهي اوقات بهتون بگم داييي روم نميشه . به خاطر همينم اينقدر عمو عمو ميكنم عمو.
اما عمو شما واقعا كدومشو دوست دارين؟

عمو اين كه ميگم روم نميشه خدايي روم نميشه عمو.نه فقط اينوهااا سر همه چي.
عمو من صبرم خيلي هميشه زياد بوده عمو اما ديگه بي اندازه صبرو طاقتمو از دست دادم درست مثله حافظم عمو . اخه عمو همه بهم ميگفتن كه از حافظه ي خيلي خوبي برخوردارم . بابام چندوقته پيش وقتي ازم يه چيزي پرسيد كه من يادم نبود باورش نميشد . اخه عمو من كوچيك تر كه بودم وقتي مامانم ميرفت اينورو اونور منم ميرفتم . اخي يادش بخير روضه هايي كه توي خونه قبلا ميگرفتن. عمو هردفعه كه من بامامانم ميرفتم هميشه ي خدا اونجاها ميخوابيدم اخه خيلي حوصلمو سر ميبرد. اما بعدش كه ميومديم خونهسيرتاپياز حرفاي اون اقاهه رو به بابام ميگفتم . بعد همه بهم ميخنديدن مامانم ميگفت من موندم تو كه هميشه خوابي اينارو چه جوري حفظ ميكني؟؟؟ اما الان چي ؟؟؟ عمو حتي وقتي چيزاي مهمه شما چيزايي كه محاله ماها فراموش كنيمو گاهي اوقات ازم ميپرسن مثلا همين تولدتونو عمو من به جاي اينكه سريع جواب بدم روش يه لحظه بايد مكث كنم. عمو به خدانميدونين چه زجري دارم ميكشم. عمو من هيچ وقت درسامو نميخوندمو هميشه امتحانامو بيست واقعي ميگرفتم چون سر كلاس واقعا گوش ميدادم و همه چيز تو ذهنم ميموند . اما الان به خدا راس ميگم همين الان عمو اگه از خودم بپرسم شام چي خوردم به خدا يادم نمياد. به خدا عمو الان دارم بهش فكر ميكنم اما هنوز يادم نيومده عمو. عمو ميبيني چقدر من بدم؟؟؟ عمو خاطره هاي قبلنتونو خيلي كم ازشون يادمه عمو يعني خلي كم چون خاطره هايي كه باشما داشتم واقعا زياد بودن عمو. اما من يه تعداديش شايد يادمه . يه بار كه به يكي گفتم گفت مهم قلب اما عمو به خدا من عمومو خيلي خيلي زيادترازاوني كه هركسي فكرشو بكنه دوست دارم . عمو نميگم بيشتر از بچه هايي كه اينجان چون هركسي شايد چنين فكريو پيش خودش داشته باشه اما عمو به خدا حداقل حداقل دسته كمه كمش هم قده اونا منم عمومو دوسش دارم عمو. اما درعينه حال حافظم خيلي وقتاااا ياري نميده عمو.نميدونم چيكار كنم واقعا گاهي اوقات دلم ميخواد ازدستش زار بزنم عمو.
الان يادم افتاد كه داشتم راجبه صبرم ميگفتم…
خلاصه عمو صبرم خيلي زياد بود اما اونقدر حرفام تواين مدت چندين سال تو دلم موندوموندو موندو موند تااينكه اينجوري شد. واقعا عمو الانم روم نميشه كه براتون چيزي بنويسم اما ميبينين چقدر حرف ميزنم؟؟؟؟ چون واقعا حرفامو خيلي وقتن كه تو دلم گذاشتمشون عمو. عمو من همين طوري تو خونمون بيشتر باخودم يابا شما يابا دوستام حرف ميزنم و به طور كلي مامانم ايناااا ميگن بچه ي كم حرفيم البته وقتي به نطق نيوفتم.
اما خودممم باورم نميشه وقتي ميامو نيگاه ميكنم توفضاي نت كه چقدر پرحرفي كردم. همه جا. از وبه زهرا و رامينا و بقيه ي دوستام بگيرين تا حتي جاهايي كه شايد فقط يه مصاحبه ي كوچيك از شما بوده….
عمو نميدونين چقدر من كله ي اين زهرا و راميناي بيچاره رو باحرفام خوردم عمو.
خدامنو ببخشه.
عمو بازم شرمندتونم كه اينقدر حرف ميزنم عمو.
عمو نصفه شبي تموم حرفام تازه يادم افتاده كه به عموييم بگم .
عمو بازم ازتون معذرت ميخوا
(عمو اومدم دوباره بگم شرمنده بعديادتون افتادم كه راجبه دوستتون ميگفتين به به عمو مخصوصا كه الانم شبه و بنده وقت خوابم ديگه راستي راستي عينا حرف شما ميشه )
عموجون به خاطر تموم حرفاي خوبو بدم منو ببخشيد. عمو تو بينه اون دعاهايي كه واسه بچه ها ميكنين من يهو از قلم نيوفتم عمو.!!!!
عمو محتاجه دعاهاي عموييم هميشه هستمااا.
دسته علي يارتون خدانگهدارتون توقلبه من ميمونه اميد ديدارتون.

20 08 2009
شنونده جوان(مونا)

سلام
وای باورم نمیشه
راستش اصلا باورم نمیشه
تو وبلاگم فقط جای نظر شما خالی بود.
انشاالله سلامت و خوش باشید

20 08 2009
مریم

بنام او که مهربانترین است

مهربونم سلام .
راستش در مورد اپ قبلیتون می خواستم بنویسم فرصتی یافت نشد و اومدم دیدم دوباره اپ کردید.
گفته بودم بهتون که من توی پارک محلمون رو صورت بچه ها رو گریم میکنم و…..
دو روز پیش که کارم تموم شده بود به یکی از بچه ها که اسمش ملیکا بود 8 ساله فرصت نشد گریمش کنم بهش قول دادم که اخر وقت میریم وسط پارک تا به قولم عمل کرده باشم . و دوست داشتم که همون جوری که خاله مریم صدام میکنه و دوستم داره و بهم اطمینان کرده . این اطمینان و براش دو برابر کنم.
همین جور که نشسته بودیم. از هدیه ای که باباش برای قبولیش گرفته بود گفت.
گفت که : » من بابا وقتی ثلث اول قبول شدم برام یه عروسک نوزاد خرید ثلث اخر هم برام یه دوچرخه »
گفتم اسم عروسکت چیه:» گفت عسل»
یه پسر بانمک دیگه هم اونجا بود گفت :» منم دارم باهاش بازی می کنم غذا بهش میدم نمی خوره اخه کوچوله بعدشم الکی هست»
اسمش امیر رضا بود یه پسر نمکی 4 ساله .
گفتم چقدر دنیای بچه ها پاک و ساده است . من عاشق این دنیا هستم و از بودن در کنا ربچه ها لذت می برم.
……………………………………………………………………

و خودم سه تا عروسک دارم که از بین اون همه عروسکی که دارم بیشتر دوستشون دارم.
یکیش خرسه دوست منو بچه خواهرم دانیاله اونم 4 ساشه . اسم خرسم کپله.
یکی دیگه اش یه عروسک دختره اسمش مهتابه به قول خواهرام بچمه
یکی دیگه اش هم یه عروسک پسره اسمش عرشیاست.
تو دنیای عروسکام این سه تا رو بیشتر دوست دارم.
……………………………………………………………………..
خب دیگه من منتظرتون هستم.
امروز یا فردا
همین جا
یا تو وبلاگم.
باشه مهربونم.
خدانگهدارتون.
به امید دیدارتون.

20 08 2009
حسنا حسینی

سلام
.
/
من یه سوال دارم؟لطفا
.
.
جوابتون قانع کننده باشه…
.
/
عمو چی شد که انقدر متحول شدین؟)((این تحول عظیم در وبلاگ نویسی میگم))


سلام حسنا جان صبح بخیر ممنون از این همه لطف و توجه شما تو ی مصاحبه مطبوعاتی کاملا توضیح میدم فقط همین قدر داشته باش ..توصیه اکید یکی از دوستان قدیمی داستان داره سر فرصت خواهم گفت

20 08 2009
صدیقه

لام عمو پورنگ
حالتون خوبه؟
عمو میشه از جومونگ تو برنامتون دعوت کنین؟
یا اینکه ازش گزارش بگیرین؟

20 08 2009
حسنا حسینی

عموووووووووووووووووووووووووووو الان انلاینین نه؟
ممنونم که جوابم دادین!!!!!!!!!!!!
نظر صدیقه رو که البته به من گفت که براتون بزارم تائید کردین اما مال من….؟؟؟؟؟؟؟
مگه سوال بدی پرسیدم؟


سلام فقط عجول نباش

20 08 2009
حسنا حسینی

ببخشید الان کامنتم دیدم…

20 08 2009
حسنا حسینی

ممنونم عموووووووووووو جونم

20 08 2009
ژاله فرهادروش

به نام خدا
سلام عمو…صبح بخیر
الان 9 صبحه و من تازه بیدار شدم…عمو به ذوق دست نوشت…
عموییییی دیشب یکسره خواب شما رو دیدم..

(دخترتون)


سلام ممنون از شما صبح بخیر دخترم موفق باشید

20 08 2009
زهرا متقي

به نام خدا
سلام عموجون صبح دل انگيزتون بخير ، ببخشيد كه دير اومدم اينجا ولي عموجون من هر روز ميومدم اما نميتونستم كامنت بزارم حالا اومدم كه جبران كنم .
عموجون ديروز صبح رفتم حرم و واستون كلي دعا كردم .
عموجون يادتون نره براي ما هم دعا كنين .
عمويي خيلي دوستون دارم .
عموجون چقدر خوب كه بخشي هم براي اس ام اس هاي بچه ها گذاشتين .
عموجون خيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي
خيلي دوستون دارم پيشاپيش هم نزديك شدن ماه مهماني خدا رو بهتون تبريك ميگم .
راستي عموجون خيلي خوشحالم كه ماه رمضون هرروز برنامه داريد .
آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جون
عموجونم واستون بهترين آرزو ها رو ميكنم و اميدوارم هميشه موفق و مويد باشيد .
تا بعد
دست علي يارتون خدانگهداتون
تو قلب ما ميمونه اميد ديدارتون

20 08 2009
ژاله فرهادروش

عمو دیشب فکر کردم چکار کنیم که مشکات و بقیه بچه ها باورشون بشه خود خودتون دارین مینویسین!
بچه ها دیروز مگه برنامه عمو رو ندیدین؟خب…اونجا که امیر محمد اومد و دوباره بحث حموم نرفتنش شروع شد یادتونه عمو چی گفت؟..گفت دختر من!خواهر من!که میگی دوباره از حموم نرفتن امیرمحمد نگو….!
خب؟!حالا اینجا رو ببینین:
?? | آگوست 18, 2009
سلام
خسته نباشید
خیلی خوبه
به شرطی که بازهم بحث روی حموم نرفتن امیر محمد نباشه

این کامنت رو میتونین توی قسمت نظرات مربوط به برنامه 28 مرداد ببینین…اونجور که عمو گفت ایشون خانوم عباسی هستن.
حالا مطمئن شدین؟!
چی؟مشکات میگی شانسی بوده؟نه عزیزم نمیشه اینجوری شانسی بشه چون اگه همینجوری عمو گفته بود فقط نمیگفت دختر من خواهر من!!میتونست بگه داداش من!!!!
(دخترتون)


سلام دخترم ژاله نگران نباش یواش یواش جا می افته موفق باشید

20 08 2009
ژاله فرهادروش

عمو الان دارم میرم بیرون بعدشم باشگاه…عمو 2 تا نامه میخوام براتون پست کنم…اما نه به آدرس دفترتون…به آدرس جام جم!!!عمو دیگه نامه ها رو باز نمیکنین؟؟؟البته در هر صورت چه باز کنین چه نکنین من براتون نامه میفرستم چون خیلی اینکار رو دوست دارم…کاری که 7 ساله دارم انجام میدم با همون شوق اول..
(دخترتون)


سلام ممنون از شما خوب از اونا یکی هم اسکن کن و اینجا بذار من هم از شما بابت زحماتتون تشکر می کنم موفق باشید

20 08 2009
مائده

به نام خدا

سلام عموییییییییییییی

دیشب بعد از 2 شب خوابیدم و خواب شما رو هم دیدم ….

امروز روز موعود هست ….

عمو جون بی صبرانه منتظر اون مصاحبه ی مطبوعاتی هستم که توش دلیل این تحول بزرگ رو میگید …

بعضی از بچه ها میگن شما تو برنامه ادرس اینجا رو اعلام کنید … اما من زیاد موافق نیستم …

آخه عمو اون موقع حتی کسایی که اصلا شما رو نمیشناسند هم به اینجا میان …

اما این طوری بهتره …. هر کسی که واقعا به دنبال ارتباط با شما باشه میاد اینجا …..

پیدا کردن اینجا هم که سخت نیست چون این وبلاگ تقریبا اول سرچ اسم شماست ….

(؟؟) گفته بود چه کسی بجز عمو داریوش میتونه زندگیشو وقف بچه ها کنه ؟؟؟

هیچ کس ….

هیچ کس ….

فقط یه ابهام کوچولو هست اینکه شاید عمو از یکی از دوستانش هم برای تائید و یا پاسخ گویی به نظرات کمک میگیره ؟؟؟؟؟

وگرنه مگه نه این که اینجا مرتبط با سایت اصلی عمو هست همون سایتی که هزار بار آدرسشو از زبون خودش شنیدیم … اینا رو گفتم که حرف های دیشبمو از دلتون در بیارم الان دارم میرم کلاس بسکتبال برگشتم باز هم میام پیشتون ….

دوستتون دارممممممممممم

یا حق


سلام مائده جان این بار خودم تصمیم دارم ادامه بدهم اگر نتوانستم حتما جمعش خواهم کرد خودم میخوام تو میدون باشم البته ناگفته نمونه از تجربیات یکی از دوستام هم تا حالا استفاده کرده ام و اساسا با تاکید اون خودم وارد گود شده ام موفق باشید

20 08 2009
ژاله فرهادروش

ممنون عمویی…چه زحمتی!!!!
عمو آخه واسه اسکن میرم کافی نت…خب؟!بعد خانومه هم همشو میخونه…خب؟!!! بعد خانومه به کارای من میخنده.. خب؟!..اما الان دارم میرم کافی نت یه هدیه کوچولو دارم براتون…اونو باید اسکن کنم!
عمویی دوست دارم ..فعلا…..دست علی یارتون/خدانگهدارتون
عمو اگه تا ظهر یه خبر وحشتناک درباره من شنیدین تعجب نکنین چون الان با ذوق دارم میرم بیرون احتمالا ماشینا رو نمیبینم!!!!
(دخترتون)


سلام ممنون از شما مراقب خودتون باشین موفق باشید

20 08 2009
مائده

به نام خدا

سلام عمویییییی

خوب حالا که شما آنلاین هستین من چه جوری دل بکنم پاشم برم ….

امید وارم وقتی برگشتم هنوز نرفته باشین …

خیلیییییییییییییییییییی خوشحالم که خود خودتون اینجایید ….

امیدوارم میدون رو ترک نکنید …
من مطمئنم شما میتونید

دوستتون دارممممممممممممم … فعلا


سلام به کارتون برسید منم به جواب دادن هام برسم موفق باشید

20 08 2009
دریا دوستدار عمو

به نام خالق گیتی
سلام عمویی جون…خوبین؟
میگم بچه ها چه پیشرفتی کردنااااااااااااااااا…تند تند براتون کامنت میذارن آدم چشاش سیاهی میره اینهمه کامنت رو میبینه….
عمویی اومدم ازتون تشکر کنم از اینکه این همه به من لطف و عنایت داشتید سپاسگزارم…(من چه خوب عین طوطی حرفارو تکرار میکنمااااااااااااااااااا)
ولی عمویی شرمنده من که نتونستم اون عکس و ببینم…حتی دوتا از دوستامم نتونستن ببینن…عمو حالا چیکار کنیم؟…نمیدونم بچه های اینجا تونستن اون عکسی که شما برا من گذاشته بودید ببینن یا نه؟…
ولی عمویی خداییش اصلاً تصورشو نمیکردم که جواب بدینااااااااااااااااااااااااااااا
یعنی عمویی دوباره عکس و برام میذارین؟…منکه عکس و ندیدم ولی چه خوبه که از اون عکسایی باشه که بعد از اتمام برنامه مینداختید!…
کلی حرف داشتم ولی مثل اینکه الان نمیشه…بعداً میام…شاید بگم شاید…
………………………………………اللهم صل علی محمد و آل محمد


سلام دریا دختر گلم همه می تونن اون عکس رو ببینن در ضمن سعی کنید اگه به خاطر من به اینترنت میایید وقتتون رو فقط اینجا توی این وبلاگ صرف کنید ممنون موفق باشید

20 08 2009
مهسا روحی

با عرض سلام وخسته نباشيد …
شايد فكر كنيد من عقده اي هستم …اصلا تفكرات شما براي من مهم نيست …
اگر پذيرش گر حقيقت هستيد شروع كنم ….
اول اينكه از شما تشكر مي كنم كه وقت مي گذاريد و به درد ودل ما مي رسيد
بزرگترين مشكل شما اين است كه بين خوب وبد فرق مي گذاريد ،بين فقير وغني ،بين هنرمند وبي هنر ،و نمونه هايي همانند اينها …و كساني كه توانايي دارند از نظر شما لايق محبت كثيرند
بله تكراري نوشتم ..چون صد بار هم بنويسم بازم كم هست.
اون عربده هايي كه سر من از جانب شما كشيده شده فكر نمي كنم كسي تجربه كرده باشه ..اون ضربه هاي روحي كه از جانب شما به من خورده شده فكر نمي كنم كسي حتي تحمل تجربه داشته
من روزي از روز ها را به ياد دارم كه احساسات من زير پاي شما له شد ..من اهل تبريزم و از منطقه ي رسالت..فكر كنيد حتما يادتان مي ايد ..من در اين مورد هيچ وقت حلالتان نمي كنم البته اگر اعتقاد داشته باشيد
بله دوستتان دارم ولي قرار نيست از حق دلم بگذرم
شايد فكر كنيد من مي خواهم خودم راپيش شما شيرين جلوه بدم نخير من تلخم و لازم باشه از اين هم تلخ تر مي شوم و مي توانم خوب باشم و مي توانم بد باشم
شخصيت بد من با نام نفرين شكل گرفته كه فكر مي كنم همه مي دونن ….الان من بد نيستم چون با اسم وشخصيت خودم مي نويسم ….واي به حال عالم كه من نفرين شوم
محبت مي شود عادلانه تقسيم شود تا زماني كه اين فرق ها نباشد …مطمئن باشيد نه كسي در عرش است ونه كسي در فرش …همه عادلانه در قلب شما جاي مي گيرند و زندگي لذت بخش مي شود
من فكر مي كنم براي رسيدن به شما بايد دروغ گفت راست كارساز نيست
در اخر اگر بي ادبي كردم عذر مي خواهم و اينكه انشايم هم
هميني
كه هست ….تموم نشده ولي فعلا كافيه …باي

20 08 2009
مائده

به نا م خدا …

سلام عموییییییییییی

کدوم کار … مهم تر از این که بیام اینجا ….

کلاس رو پیچوندم …. نه عمویی …. یعنی کنسل شد … فکر کنم اون ها هم فهمیدن که امروز من چقدر دلم می خواد اینجا پیش شما باشم …..

20 08 2009
ياس كبود

يه سوال…
جواب كامنتي كه نمي خواهيم تاييد بشه رو چطوري بگيريم؟!

20 08 2009
مائده

راستی عمویی نگفتین جشن پرشین بلاگ هنوز پا بر جاست یا نه ؟؟؟؟؟

20 08 2009
مائده

عموجون …..

یه سوال !!!!

شاید سوال تکراری باشه اما من تا حالا از خودتون نپرسیدم …

شما وبلاگ نوستالژی رو خوندید ؟؟؟ نویسندشو میشناسید ؟؟؟


سلام عجله نکن حتما جواب میدم برای جلوگیری از دوباره کاری من حتما برای طرح سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
رامینا سادات حسینی

سلام عموجون
صبح تون بخیر…
دیراومدم!!!!آنلاین بودین!!!!!!؟!!!نمیدونم چی بگم یه خورده هول شدم!
راستی عمو جون دیروز وقتی گفتین تو مطب گریه نکنین و …. شرمنده شدم…… من ایندفعه اصلا گریه نکردما….به خدا راست میگم!
وای عمو جون ژاله راست میگه باجوابی که دیروز توی برنامه دادین!خودتون هستین!
اخ جون عمو میخواین ادامه بدین؟!
چه عالی….
دوستتون دارم
فعلا خدانگهدار

20 08 2009
مینا اصلاح پور

سلام عمو پورنگ
می دونم که حالتون خوبه ، انشالله حال تمام خانوادتون هم خوب باشه .
تقریبا یک ماه می شه که به وبلاگ و سایتتون سر نزده بودم ، از روز تولدتون که وبلاگم رو آپ کردم و متاسفانه نتونستم توی چت گروهی که شما اومده بودید بیام دیگه اینترنت نیومده بودم ، آخه من فقط ماهی یک یا دو بار اجازه دارم بیام اینترنت و چون خیلی بچه حرف گوش کنی هستم ( از خودم تعریف کنم ) منم اینقدر دیر اومدم .
چقدر همه چیز عوض شده ، چقدر وبلاگ و سایتتون قشنگ شده . واقعیتش من قبلا فکر می کردم که شما فقط نوشته های خودتون رو توی وبلاگتون قرار می دید و نظرهای ما رو نمی خونید ولی وقتی این آپ آخرتون ( کامنت یا اس ام اس ) رو خوندم یقین پیدا کردم که شما نظرهای ما رو می خونید .
عمو پورنگ خواهش می کنم حوصله کنید و نظر من رو هم تا آخر بخونید .
عمو پورنگ دلم می خواد برای همه دست نوشتهایی که این یک ماه نوشتید نظرم رو بنویسم .ولی سعی می کنم کوتاه باشه .
عمو شما گفتید که بجای اس ام اس دادن به شما براتون کامنت بزاریم ، عمو پورنگ من شماره همراه شما رو دارم ، اما به خدا تا حالا به خودم این اجازه رو ندادم که به شما اس ام اس بزنم ، البته حقیقتش اینه که خجالت می کشیدم که به شما اس ام اس بزنم ، اما حالا خوشحالم که باعث ناراحتی شما نشدم .
اما در مورد نوشته ( کودک درون) می خواستم یه چیزی راجب خودم بگم ، عمو من بچه آخر خانوادم ، یعنی همون ته تاقاری که می گن ، یادم میاد از وقتی که خیلی بچه بودم یه همسایه داشتیم که همیشه به من می گفت : بچه های آخر هیچ وقت بزرگ نمی شن … من اون موقع منظورهمسایمون رو متوجه نمی شدم و فکر می کردم یعنی اینکه من همیشه از نظر قد و قیافه از همه کوچکترم ، اما کم کم که قد کشیدم و سلولهای خاکستری مغزم رشد کرد ، فهمیدم که منظورش چی بوده .
خدا رو شکر هیچ وقت کسی توی خانواده از من توقع نداره و نداشته که مثل بزرگترها فکر کنم و مثل اونها باشم . من هم هیچ وقت خودم رو درگیر حرفهای بزرگترها نکردم و همیشه همبازی های من بچه های کوچکتر همسایه هامون بودن و بعد از اینکه خدای مهربون 2 تا خواهر زاده خوشگل به من داد همبازی های اونها من شدم ، یا بهتر بگم اونها شدن همبازی های من .
همیشه فکر می کنم خدا خیلی منو دوست داشته که هیچ وقت حس بزرگ شدن رو به من نداده و وقتی یه بچه می بینم به اندازه اون بچه کوچیک می شم و خیلی ساده هم صحبتش می شم .
عمو پورنگ از وقتی که شما رو شناختم خیلی بیشتر از دنیای بچگیم لذت می برم و قسم خوردم که هیچ وقت مثل آدم بزرگها نشم :
آدم بزرگهای مغرور و اخمو …
آدم بزرگهای عصبانی و بی ادب …
آدم بزرگهایی که روح خیلی کوچکی دارن و قلبش زیاد جا نداره !
گرچه گاهی اوقات از سر این بچگیم مسخره می شم یا حرفهای ناجور می شنوم ، اما من به همه این حرفها می خندم ، چون اونها نمی دونن چقدر بچه بودن شیرینه ، اونها نمی دونن که دنیای تاب و عروسک و دوچرخه چقدر قشنگه …
عمو پورنگ من دوست دارم همیشه با بچه ها باشم ، برای همین رشته کودکیاری رو خوندم و الان می خوام رشته مربی کودک بخونم . و برای همینه که می خوام انیمیشن سازی با رایانه رو یاد بگیرم ، چون دوست دارم بزرگ نباشم .
عمو پورنگ شما بهترین الگوی زندگی من هستید ، و من خدا رو به خاطر داشتن همچین الگویی هزاران مرتبه شکر می کنم . درسته که قبل از اینکه شما رو بشناسم به خودم قول داده بودم که همیشه به حرف این طفل کوچولوه درونم گوش بدم اما وقتی شما به زندگی من اضافه شدید مثل آب قند فشار این طفل درون من رو بالا بردید و دیگه از بزرگ شدن من خبری نیست که نیست .
راستی عمو پورنگ از اون موقعی که از الان بچه تر بودم یادمه که آرزو داشتم توی برنامه کودک یه نقاشی از من نشون بدن ولی حیف که هیچ وقت نقاشی های من نمی رسید و حالا هم این کوچولوهای اطرافم آرزو دارن که اسمشون رو شما بخونید . منظورم 2 تا خواهر زادم هستن ، نرگس السادات خبازیان 9 ساله و ریحانه السادات خبازیان 4 ساله منم خالشون مینام دیگه 8 سال و هزار ماهه !!!!! ولی گذشته از شوخی اگه لطف کنید و آرزوی این دو تا بچه رو برآورده کنید خیلی خیلی ممنون میشم . ترو خدا ، خواهش می کنم توی برنامه اسمشون رو بخونید ، خواهش می کنم .
عمو پورنگ خواهش می کنم به قولی که دادید وفا کنید و جواب این نظرهای من رو بدید . بزرگترین آرزویی که دارم اینه که یه جمله ، فقط یه جمله از طرف شما به دستم برسه .
شما رو به وبلاگم یعنی دنیای کودکیم دعوت می کنم ، و منتظر یه جمله از شما هستم .
http://www.donyaye-kodaki.blogfa.com
همیشه نایب الزیاره شما توی حرم امام هشتم هستم ، شما هم برای ما دعا کنید .

20 08 2009
مینا اصلاح پور

خواهش می کنم نظرم رو ثبت کنید و بخونید .
عمو پورنگ خواهش می کنم نظرم رو بخونید .
خواهش می کنم .

20 08 2009
مینا اصلاح پور

عمو پورنگ
عمو پورنگ
عمو پورنگ

20 08 2009
مینا اصلاح پور

سلام عمو پورنگ
می دونم که حالتون خوبه ، انشالله حال تمام خانوادتون هم خوب باشه .
تقریبا یک ماه می شه که به وبلاگ و سایتتون سر نزده بودم ، از روز تولدتون که وبلاگم رو آپ کردم و متاسفانه نتونستم توی چت گروهی که شما اومده بودید بیام دیگه اینترنت نیومده بودم ، آخه من فقط ماهی یک یا دو بار اجازه دارم بیام اینترنت و چون خیلی بچه حرف گوش کنی هستم ( از خودم تعریف کنم ) منم اینقدر دیر اومدم .
چقدر همه چیز عوض شده ، چقدر وبلاگ و سایتتون قشنگ شده . واقعیتش من قبلا فکر می کردم که شما فقط نوشته های خودتون رو توی وبلاگتون قرار می دید و نظرهای ما رو نمی خونید ولی وقتی این آپ آخرتون ( کامنت یا اس ام اس ) رو خوندم یقین پیدا کردم که شما نظرهای ما رو می خونید .
عمو پورنگ خواهش می کنم حوصله کنید و نظر من رو هم تا آخر بخونید .
عمو پورنگ دلم می خواد برای همه دست نوشتهایی که این یک ماه نوشتید نظرم رو بنویسم .ولی سعی می کنم کوتاه باشه .
عمو شما گفتید که بجای اس ام اس دادن به شما براتون کامنت بزاریم ، عمو پورنگ من شماره همراه شما رو دارم ، اما به خدا تا حالا به خودم این اجازه رو ندادم که به شما اس ام اس بزنم ، البته حقیقتش اینه که خجالت می کشیدم که به شما اس ام اس بزنم ، اما حالا خوشحالم که باعث ناراحتی شما نشدم .
اما در مورد نوشته ( کودک درون) می خواستم یه چیزی راجب خودم بگم ، عمو من بچه آخر خانوادم ، یعنی همون ته تاقاری که می گن ، یادم میاد از وقتی که خیلی بچه بودم یه همسایه داشتیم که همیشه به من می گفت : بچه های آخر هیچ وقت بزرگ نمی شن … من اون موقع منظورهمسایمون رو متوجه نمی شدم و فکر می کردم یعنی اینکه من همیشه از نظر قد و قیافه از همه کوچکترم ، اما کم کم که قد کشیدم و سلولهای خاکستری مغزم رشد کرد ، فهمیدم که منظورش چی بوده .
خدا رو شکر هیچ وقت کسی توی خانواده از من توقع نداره و نداشته که مثل بزرگترها فکر کنم و مثل اونها باشم . من هم هیچ وقت خودم رو درگیر حرفهای بزرگترها نکردم و همیشه همبازی های من بچه های کوچکتر همسایه هامون بودن و بعد از اینکه خدای مهربون ۲ تا خواهر زاده خوشگل به من داد همبازی های اونها من شدم ، یا بهتر بگم اونها شدن همبازی های من .
همیشه فکر می کنم خدا خیلی منو دوست داشته که هیچ وقت حس بزرگ شدن رو به من نداده و وقتی یه بچه می بینم به اندازه اون بچه کوچیک می شم و خیلی ساده هم صحبتش می شم .
عمو پورنگ از وقتی که شما رو شناختم خیلی بیشتر از دنیای بچگیم لذت می برم و قسم خوردم که هیچ وقت مثل آدم بزرگها نشم :
آدم بزرگهای مغرور و اخمو …
آدم بزرگهای عصبانی و بی ادب …
آدم بزرگهایی که روح خیلی کوچکی دارن و قلبش زیاد جا نداره !
گرچه گاهی اوقات از سر این بچگیم مسخره می شم یا حرفهای ناجور می شنوم ، اما من به همه این حرفها می خندم ، چون اونها نمی دونن چقدر بچه بودن شیرینه ، اونها نمی دونن که دنیای تاب و عروسک و دوچرخه چقدر قشنگه …
عمو پورنگ من دوست دارم همیشه با بچه ها باشم ، برای همین رشته کودکیاری رو خوندم و الان می خوام رشته مربی کودک بخونم . و برای همینه که می خوام انیمیشن سازی با رایانه رو یاد بگیرم ، چون دوست دارم بزرگ نباشم .
عمو پورنگ شما بهترین الگوی زندگی من هستید ، و من خدا رو به خاطر داشتن همچین الگویی هزاران مرتبه شکر می کنم . درسته که قبل از اینکه شما رو بشناسم به خودم قول داده بودم که همیشه به حرف این طفل کوچولوه درونم گوش بدم اما وقتی شما به زندگی من اضافه شدید مثل آب قند فشار این طفل درون من رو بالا بردید و دیگه از بزرگ شدن من خبری نیست که نیست .
راستی عمو پورنگ از اون موقعی که از الان بچه تر بودم یادمه که آرزو داشتم توی برنامه کودک یه نقاشی از من نشون بدن ولی حیف که هیچ وقت نقاشی های من نمی رسید و حالا هم این کوچولوهای اطرافم آرزو دارن که اسمشون رو شما بخونید . منظورم ۲ تا خواهر زادم هستن ، نرگس السادات خبازیان ۹ ساله و ریحانه السادات خبازیان ۴ ساله منم خالشون مینام دیگه ۸ سال و هزار ماهه !!!!! ولی گذشته از شوخی اگه لطف کنید و آرزوی این دو تا بچه رو برآورده کنید خیلی خیلی ممنون میشم . ترو خدا ، خواهش می کنم توی برنامه اسمشون رو بخونید ، خواهش می کنم .
عمو پورنگ خواهش می کنم به قولی که دادید وفا کنید و جواب این نظرهای من رو بدید . بزرگترین آرزویی که دارم اینه که یه جمله ، فقط یه جمله از طرف شما به دستم برسه .
شما رو به وبلاگم یعنی دنیای کودکیم دعوت می کنم ، و منتظر یه جمله از شما هستم .
http://www.donyaye-kodaki.blogfa.com
همیشه نایب الزیاره شما توی حرم امام هشتم هستم ، شما هم برای ما دعا کنید . دعا کنید . دعا کنید .


سلام ممنون از تو میناجان دختر گلم بابت تمام محبت های شما شرمنده برای شما هم دعا می کنم ماه مبارک منو هم یادتون نره برام دعا کنید در ضمن برای سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
مائده

به نام خدا ….

بازم سلام عمو جونم ….

اون بالا برای دریا جون نوشتین که اگه به خاطر شما میاد نت وقتشو همین جا بگذرونه ….

عمو یه حرفایی میزنید … معلومه که به خاطر شما میایم … هممون ….

اما راجب وبلاگ هامون … نظر شما چیه اگه ببندیمشون بهتر نیست ؟؟؟؟

آخه با حظور شما دیگه چه دلیلی داره که اونجا بنویسیم …. راستش یکم جواب دادن به کامنت های بچه ها و آپ کردن و …. وقت گیره…. من هم نمی خوام بجز اینجا جای دیگه ای برم …

عمو … عمو … عمو … عمو …. عمو … عمو جون … عمو جون … عمو …

این بالایی ها عمو هایی بود که قبلا می خواستم بهتون بگم …. نمیشد ….

الان راحت شدم … من یه کوچولو کنجکاوم یه سوال بپرسم ناراحت نمیشین ؟؟؟؟ … برادرزادتون ( پریسا خانم ) چی صداتون میکنه ؟؟؟

آهان الان دارین چپ چپ نگاه میکنین …

خوب اصلا ولش کنید همین جوری گفتم ….

دیگه همین دوستتون دارمممممممممممممممممممم

مواظب خودتون و مهربونیاتون باشید …

20 08 2009
ژاله فرهادروش

به نام خدا
سلام عمویییییی!عمو من الان کافی نت هستم!باورم نمیشه زنده رسیدم اینجا!
عمو شما بارون رو دوس دارین؟فرشته ی بارون رو چی؟!
عمو اینم هدیه ی کوچولوی من به عموی خوبم…دوستت دارم عمو

(دخترتون)

20 08 2009
رامینا سادات حسینی

عموپورنگ:
تمیزه تمیز شد
به
بنام خداوند بخشنده ومهربون
سلام.سلام به همه بچه های تمیز…همه بچه های که همیشه سعی میکنن بهداشت و رعایت کنن…دستاشون تمیزه….لباساشون تمیزه…صورتشون تمیزه…بدنشون تمیزه….
یه دست به افتخار بچه های تمیز….
امیر: (عموپورنگ رو بازکنید
عمو:شما؟
من امیرمحمدم
عمو:خب چرا خودت دروباز نمیکنی؟
امیرمحمد: ( دستم بنده!من دستم بنده…
عمو: بفرمائید خواهش میکنم
سلام خسته نباشید…عصرشمابخیر…
عمو:عصرشماهم بخیر…بفرمائید
میرمحمد:دستامو شستم.کاملا بهداشت و رعایت کردم!)
عمو :(به افتخاراینجور بچه دست مرتب بزنید که من حس بگیرم)
برای ایننجور بچه الان باید شعرخوند
الان چی میچسبه؟ شعرخوشگل
امیر: چسبش آلوده نباشه!
×شعر بچه خوب ومهربون کیه؟؟؟؟کیه؟؟؟؟؟؟؟×
__________________________-

عمو: (یه دست بده)
امیر: نه نه
عمو:من دستمو شستم
امیر: (نه ممکنه دست شما الوده باشه.من بیماربشم)
امیر آب خورد امابه لیوان یکبارمصرف هم دست نزد! و گفت دستم آلوده میشه…عمو بهش آب داد….
بعد عمو با دستمال کاغذی دور دهنشو خشک کرد!
امیرباکفش رو مبل واستاده بود! گفت چون جوراب ندارم ممکنه پام کثیف بشه!حتی روی مبل ننشست و گفت میکروبی میشم….
عمو: ( قبل از تو تهیه کننده رو مبل نشسته!)

عمو:اینجا لولو ویروس داره
امیر فرار کرد رفت

مسابقه تلفنی

_____________

امیر از خونه ش وارد استدیو میشه….دستشو به جایی نمیزد وآورده بود بالا….گفت دستمو شستم باید خشک بشه!
عمو: (بنداز تو خشک کن خشک بشه!)
امیردلش درد میکرد….امیر: (آبی که خوردم نشسته بوده!)
عمو دستشو گذاشت رو دل امیرو گفت دلش مثه گنجشکه!

امیر:(شما3نفر دارید اینجا مکیروب پخش میکنید)
عمو(منکه یک نفرهستم)
امیر0شما…بابابزرگ ومامانبزرگتون!!!)
عمو(جلو آنت زنده نمیخواستم بگم دلیل فوت پدربزرگم این بود که نوک انگشتش میکروبی بود این آخرین عکسه فیزیوتراپیشه…. ببخشید رادیولوژیشه(

__________________

عمو: (آدم وسواس خرج بده بدترمریض میشه! باید دستتو بشوری…بهداشتو رعایت کنی پسرگلم…ازوسایل دیگران استفاده نکنی!حوله صابون دیگران و استفاده نکنی)

________________________

بعد امیرسرماخورده بود…چون حموم رفته بود…بعدازحموم رفته بود پشت بوم سرماخورده بود…..

شعر پسری داریم که ماهه………

___________________-

عمو سر امیرو بوسید…عمو(من نه ویروس دارم نه میکروب)

___________________

شعرمدادوبگیرتو دستات…..

وبعدعمو:وقتمون کمه
وخداحافظی!!!

ببخشید آخرش باعجله شد!!!!

چون برنامه دیروزهم راجع به بهداشت بود اینو نوشتم…

سمت راست دکور : مبل سبز پشتش قفسه که روش عروسکه…..دوطرفش عکسه مامان بزرگ وبابابزرگ عمو انگشت به دهان!
روبرو یک در
سمت چپ خونه امیرمحمد

یادش بخیر امیر چقدربچه بود…..!
ماهم بچه بودیم!!!
البته فرقی نداره!!!!!الانم بچه موندیما!

!

20 08 2009
هماي عمو

بازم سلام.
اااا عمو ايني كه الان رامينا گذاشته رو منم سي ديشو دارم همش گوش ميدم.
عمو اونجا كه دودور ميدويين بعد نفستون ميگيره خيلي نمك داره همون كه ميگين چربيم بالاسابه جانه خودم دكترا گفتن.
عمو اينجاشو هردف ميبينم كلي ميخندم عمو. اما خب دلمم خيلي ميسوزه ها اما چون ميدونم چاخانه يعني نه همون منظورم شوخيه گريه نميكنم اخه عمو چربيه شما كجابوده.(خنده)

20 08 2009
دریا دوستدار عمو

به نام خالق گیتی
دوباره سلام عمویی!
مثل اینکه قراره همه اعتراف کنن…پس منم اعتراف میکنم که شماره شما رو دارم!
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای عمو خب چرا اینجوری نیگا میکنین؟
ولی باور کنین تا حالا تعداد پیامکایی که براتون دادم به 5 تا هم نمیرسه…تازشم من از عید امسال بود فک کنم شماره تونو در اختیار داشتم…با کلی استرس و خجالت بهتون اس دادم…وقتی دیدم جوابی دریافت نکردم مطمئن شدم که خودتونین…
ولی عمویی من از اونایی هستم که تو این فاز ها نیستم…به قول دوستم که بهم میگفت:فک کنم همه شماره عمو رو دارن به غیر از تو؟…حالا خودتون بگین که معنی این حرف چیه؟…یعنی این که من خودمو تو این جور مسائل قاطی نمیکنم…تازشم من شماره شما رو تو گوشیم بین مخاطب ها ندارم…یه جای دیگه نوشتم…اصلاً از اونجا هم پاک میکنم که خیالتون راحت باشه؟…باشه عمویی؟…
ولی عمو بذارین یه چیزی رو هم بگم من قبلاً خیلی دوست داشتم شماره تونو داشته باشم ولی همین که دوستم شماره تونو بهم داد نمیدونستم باید باهاش چیکار کنم؟…حکایت من شده مثل اونایی که چیزی رو آرزو میکنن ولی همین که بهش میرسن نمیدونن باید چیکار کنن!…
راستی عمو واقعاً هم من به خاطر شما میام اینترنت…حتی وقتی شما تو مصاحبه هاتون میگفتین که بچه ها وقتتونو زیاد تو اینترنت نگذرونین من تصمیم گرفته بودم که دیگه نیام…ولی خب بعدش نشد باید به خاطر بعضی از دوستام که همشون طرفدارتونن میومدم…یعنی عمو میگین که پردیس هم نریم؟
ولی قراره شاید من فقط تا آخر شهریور بتونم بیام…دیگه از اون به بعد هم نمیتونم بیام…یعنی قراره برم و به هدفم برسم و بعداً با افتخار پیشتون بیام…ولی شاید آخر هفته ها به خودم اجازه بدم و بیام یه سری به دستنوشت بزنم…عمو برام دعا کنین…درست مثل جومونگ یه هدف والا دارم…که اگه از یه پله اش بالا برم کلی ذوق میکنم…عمویی سر سفره افطار حتماً برای همه بچه ها دعا کنین تا به هدفای قشنگشون برسن…
عمویی همین که برنامه تونو ببینم مثل اینکه اومدم دستنوشت…
میدونم تحمل کردن دوری اینجا برام سخته ولی باید تحمل کنم….
……………………………………………………………اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پس به امید دیدار…………………


سلام ممنون از شما انشاا… که خودمون رو آماده کنیم تا دیگر اشتباهات گذشته رو تکرار نکنیم … برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
تينا رادفرنژاد

به نام خداي مهربون دوست داشتني *
سلام به بهترين عموي دنيا:
عمو جونم ميخوام از امروز براتون بگم ساعت 5 صبح رفيتم كوه صفه (كوه صفه اصفهان كه ميدونيد كجاست )وا من چه سوالي مپرسما هه.. هه خب معلومه كه ميدونيد كجاست .عمو واقعا هواي خوبي بود ان قدر خوب بود كه دلم نمخواست بيام پايين از كوه جاتون سبز خوش گذشت اما بعد كه امدم پايين چشمتون روز بد نبينه ،من از وري چمن ها داشتم ميامدم پايين چمن ها هم خيس خيس بود بهشون اب داده بودن كه كاملا خيس بود من خواستم يه كم بدو بدو كنم كه يهووووووووووووووووووووو افتادم رو زمين ،آخ ان قدر سرم درد گرفت كه نگو ووووووووووو تا چند ديقيقه مخم هنگ كرده بود آخه عمو خيلي بد رو زمين افتادم بدتر از اين هم كه همه ببين بعد هي بهت بخندن حالا ميگي اقا نخندين … نخندين .. اما دست برنميدارن كه ، تا غريبه هام به خنديدن افتادن (ان قدر خجالت كشيدم كه نگو ) ببخشيد زياد حرف زدم امدم بگم به عمو جونم چه بلاي سرم امد البته بلا نبود ها (نيشخند )
عمو جونم من امروز بعد ظهر هم ميام باهاتون خدافسي كنم كه ( ميخوام برم مشهد )پس تا بعد
تينا عموي خودشو خيلي دوست داره .
(برادرزاده شما تينا )


سلام ممنون از شما . برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
دارینوش

سلام عمویی!!!
چه قدر دلم واستون تنگ شده بود…عمو من و مطمئنا همه بچه ها خیلی خوشحالیم که شما تک تک نظر های ما رو می خونید و اگه لازم دونستید جواب می دید . گفته بودین تا جایی که بتونید ادامه می دید اومدم بگم شما میتونید به ما اعتماد کنید ما تا آخرش در کنارتون هستیم… هرچند شاید نتونیم کمک کنیم ولی همیشه به یادتون هستیم.


سلام ممنون از شما انشاا… که خودمون رو آماده کنیم تا دیگر اشتباهات گذشته رو تکرار نکنیم … برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
صدیقه

سلام عمو ..خوبین؟ اومدم کرمان واسه تست تا الان معطل شدم از صبح هزار بار از روی متنم خوندم جلو دوستم خوب بودم جلو دوربین هول شدم استرس تو چشام تابلو بود آخر خداحافظی رو دو بار فراموش کردم گفتم دیگه ادامه نمی دم .شنبه یا یکشنبه بهم خبر میدن …

راستی عمو شرمنده من تا حالا نیومده بودم اینجا که ببینم راجع به کامنت و اس ام اس گفتین …باور کنین چون تلمون قطع بود مزاحمتون می شدم … ولی سعی می کنم کمتر مزاحم شدم .هر چی هم ازتون خواستم فقط دعا بوده


سلام انشاا… که خودمون رو آماده کنیم تا دیگر اشتباهات گذشته رو تکرار نکنیم …پا شو پاشو ماه مبارک داره میاد خودتو برای مهمانی خدا آماده کن برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
فروغ

سلام عمو…
عموجون ببخشید دیشب میخواستم براتون کامنت بذارم نشد…
عمو آره شده…برای شما…ولی عمو من واقعا قصد مزاحمت نداشتم…البته مرداد 87بود…عمو من رو میبخشین؟
عموجون توروخدا ببخشید…

20 08 2009
فروغ

راستیییییییییییییییی عمو من خییییییییییییییییلییییییییییییییییی خوشحالم که شما تو ماه مبارک رمضان هرررررررررررررروز برنامه دارین هوووووووووووووووووورااااااااااااااا…
راستی عمو کلی واستون دعا کردم:-)
عمو برامون حتما دعا کنین ها…

20 08 2009
دل یک نفرکه مثل بقیه برادرزاده هات خیلیییی دوستت داره...

سلام عموی عزیزم
می دونی من کیم؟دل یک نفرکه مثل بقیه برادرزاده هات خیلیییی دوستت داره…

اما من دل اون دخترکم….. دل کوچیکش…. همونی که وقتی دخترک غصه اش می گیره زودی میرم پیشش تا آرومش کنم….من میدونم …..میدونم که همیشه منتظرت بوده…..وقتی غصه میخوره وگریه میکنه……وقتی شاده ومیخنده………وقتی و وقتی…….
اما جای تو من شدم همدمش….!
همیشه بی جواب مونده!
هنوز بهش نگفتم چنین جایی وجود داره….نمیدونم وقتی بفهمه خوشحال میشه یانه؟! ومثه همیشه نا امید میمونه!

از دست روزگار غمگینه!؟
بهش گفتم گوشتو بیار یه چیزی بگم:کوچولوی من می دونی دیشب خدا بهم چی گفت؟گفت یکی تو دنیا هست که دلش خیلی گرفته.من نمیذارم غصه بخوره ولی اون…دلتنگه و گریون.هر چی هم باهاش حرف می زنم گوش نمیده و صدامو نمیشنوه.آخه صدای اشکاش نمیذاره که صدام به گوشش برسه…
کوچولوی من غصه نخور خدا بهم گفته که همیشه کنارت باشم و نذارم تو غصه بخوری.اگه غصه بخوری خدا منو ازت می گیره هاااا…
اون وقت تو می مونی و دل کوچیکت.میدونی وقتی شبا تو می خوابی کی تا صبح واست دعا می کنه؟می دونی وقتی صبحا قران می خونی کی یه گوشه میشینه تا صداتو بشنوه؟آخه قربونت برم تو که غصه بخوری اون می فهمه مگه؟می دونم واسه دل خودت غصه می خوری ولی بدون دل تو منم.من ! و من دوس ندارم گریه کنی و چشمات درد کنن و نفست بالا نیاد و شام و ناهار نخوری و شبا نخوابی و …
تو رو خدا دیگه گریه نکن که من دیگه طاقت اشکاتو ندارم.باشه؟ قول دادیا؟دوست دارم کوچولوی من.تو فقط مال منی فقط فقط مال خودم.قول می دم واسه این که تو اذیت نشی دیگه کسی رو تو دلت راه ندم…
آخه تقصیر من بود که باعث شدم تو غصه بخوری…
حالا ازت می خوام که منو ببخشی…
دیگه دلتو به کسی نمیدم…
منو ببخش کوچولوی من…
آخه من قول داده بودم تا کسی رو نشناختم دوسش نداشته باشم…
اما عمو رو شناختم و8ساله بهش ایمان دارم….این با بقیه فرق داره….
یادت نیست؟8سال پیش با اومدنش قبل از من خودت گفتی این همون عموییه که میخواستم….این همون فرشته ایه که دنبالش میگشتم…….حتی مهربونتر از خانومته…….همه خانومات…..از اول ابتدایی تاسال چهارم……بعداز اونم نه هیچ خانوم و عمه و خاله ودایی و عمویی مثه اون نشد……
کوچولوی8ساله پیشم…. قول بده غصه نخوری……سنگ صبورت و که 8ساله دنبالش میگشتی برات پیدا کردم….بازم بگو دلمو دوست ندارم!بیا امتحان کن مطمئنم بی جواب نمیمونی…..
دارم میبینم که عمو داره به همه جواب میده…. اگه جواب دلتو داد میام و خبر خوش وبهت میدم!

منو ببخش…چون بعداز8سال تازه جایی رو پیدا کردم که همونجایی که میخواستی!
عمو منتظر جوابت هستم….


سلام ممنون از این همه لطف شما برای سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
فروغ

عمو برنامه دیروزتون خیییییییییییییییییلیییییییییییییییی قشنگ بود 🙂
راستی عمو چرا همیشه امیرمحمد نقش حموم نرفته ها رو بازی میکنه؟
خب 3تا بازیگر دیگه هم هستند…البته خب سهند که 70ساشه و دیگه ازش گذشته 😀
علی هم که خیلی بچه مرتبی هست و ازش بعیده…
خلاصه ولی برنامه دیروزتون خیلی قشنگ بود…ولی عمو یه فکری به حال این دکور بکنید آخه وقتی شما میخورین زمین من قلبم میاد تو دهنم 😦

20 08 2009
فروغ

هوووووووووووووووووراااااااا…عمو دیدین بلاخره منم موفق شدم شکلک بذارم 🙂
البته کسی بهم نگفت… خودم کشف کردم 😀

20 08 2009
فروغ

عمو یه چیز دیگه…چرا سایت فیلتره؟ 😦
برای بعضی ها هم باز میشه ولی برای من فیلتره 😦
.
عمویییییییییییییی خیلیییییییییییییی دوستون دارم…فعلا خدافس

20 08 2009
شیوا صرامی

*به نام خدای مهربون*
سلام عموی گل و مهربون و دوست داشتنی.
عمو جونم منم اعتراف می کنم که شمارتون را داشتم و بهتون پیام میدادم 😦
ولی عمو دیگه خیلی وقته بهتون پیام ندادم،فقط تنها شماره ایی که به شما پیام میدم اینه عمو:3000014
عمو به جون خودم دیگه خیلی وقته پی به اشتباهم بردم 😦
عمو جون،عمو جون،عمو جون ….
به خدا دیگه زیر قولم نزدم،دیگه باعث ناراحتیه شما نمی شم…
عمو شیطون گولم می زد 😦
عمو وقتی توی خواب دیدم از دستم دلخور هستین دیگه به خودم قول دادم پیام ندم.
تازه عمو شعارمون را توی وب ابجی ژاله خوندین؟
عموی ما توی تلوزیون و توی قلبمونه،نه توی موبایلمون…
عمو جونم تو رو خدا حلالم کنید اگه با پیامکهام باعث رنجش شما شدم 😦
عمو من اونقدر از دست خودم اعصبانی بودم که حتی دیگه به خودم این اجازه را نمیدادم که از شما عذرخواهی کنم 😦
عمو کار خوبی کردین این موضوع را توی دست نوشت گذاشتین.
عمو ببخشیدم،باشه؟ 😦
عمو جونم بهم می گین که برادرزادتون را بخشیدین؟
عمو شمارتون را همون روز از توی گوشیم پاک کردم،دارم سعی می کنم از توی ذهنم هم پاک کنم عمو…
قول میدم….
عموی مهربونم خیلی زیاد دوستت دارم.
خیلی مهربونی عمو
التماس دعای فراوان
امروز سر سفره ی افطار خیلی واستون دعا می کنم،راستی عمو ابجی نرگسم یه پیشنهاد خیلی قشنگ داده.
قراره این پیشنهاد قشنگ را فردا بذارم توی وبم.
*دست علی یارتون خدانگهدارتون*تو قلب ما می مونه امیددیدارتون*


سلام نگران چی هستی ؟؟پا شو پاشو ماه مبارک داره میاد خودتو برای مهمانی خدا آماده کن طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
??

سلام
حالا كه شما مي گيد من تست هوش راه انداختم.
بذاريد يه تست هوش ديگه ام بگيرم.
بچه ها اگه حدس زديد اون دوتا بچه»علي و دانيال»كجا بازي كردن؟
خيلي برام آشنا بودن.تازه امروز متوجه شدم كه كجا ديدمشون

20 08 2009
ژاله فرهادروش

به نام خدا
سلام
علی و دانیال رو تو تبلیغ وارنا دیدم.منو سولماز دو هفته پیش در یک لحظه متوجه شدیم!!!!
عمو رفتین؟؟؟اشکال نداره…سرتون شلوغه حتما..تا جمعه منتظر جوابتون می مونم…فقط تا جمعه!!!
بعدش چی میشه؟..معلومه دیگه عمو!بعدش عین سرنتی پیتی اینقد گریه میکنم تا گرگان سیل بیاد!!!
(دخترتون)


سلام آفرین صد آفرین 1000 و 300 آفرین دختر خوب و نازنین .. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
دریا دوستدار عمو

به نام خالق گیتی
سلام
راستی عمو بچه هایی که تو برنامه تون شرکت میکنن من حدس میزنم که بچه هایی هستن که تو پیام هایی بازرگانی بازی میکنن مگه نه عمویی؟؟؟
علی و دانیال که جای خود داره……من اونروز یه پسری بین بچه هایی که تو برنامه شرکت کرده بودن و دیدم که همون پسری بود که وقتی پسره میخواد بره اینترنت ، مامانش بهش کمربند ایمنی میبنده مگه نه عمو؟
تازه یه دختری هم هست تو تیتراژ جمعمون جمعه ، فک کنم همون دختره هستیه که با شما تو جشن پرشین بلاگ عکس گرفته بود مگه نه عمووووووووووووووووووووووووووووووووو؟
وای عمو تو رو خدا نگین که بیا تو بخش سوالا بپرسااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وای دیگه من نتونستم جلوی خودمو بگیرم باید اینا رو میپرسیدم…

<
سلام ممنون از این همه حس کنجکاوی شما!! برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
سیده فائزه

سلام اقاي فرضيايي؟ يا عمو پورنگ.

خوبی؟سلامتی؟بابا اینجا چقدر نظر تو نظره…نمیشد یک صفحه مشخص بود فقط اونجا جواب میدادین البته نه خوبه بازم!

میگم چند سالی هست که تلاش همه بچه ها اوردن تو به اینجا بود من همیشه فکر میکردم یک روز خودت بیای بدون این که کسی ازت بخواد اما انقدر دیر کردی انقدر دیر کردی که همه حرفایی که میخواستم بگمو فراموش کردم….

باز خوبه این بچه ها به یه نوایی رسیدند…شاید ندونم دقیقا….دلیل اومدنت رو …اما خوب کاری میکنی…

اقای فرضیایی یا عمو میخوام الان برم مشهد…یه بار تو حرم دیدمت…اما جرات نکردم بیام جلو 😀

الان داشتم جوابو میخوندم که گفته بودی هر چی دلت میخواد اینجا بنویس …باشه اگه یادم اومد!

چشم شکلک هم نمیذارم که وقتتو بگیره.راستی چطور شد ما که خانم حسینی فر بودیم ….!

برات دعا میکنم …میدونم نیاز داری حالا فهمیدم که الکی التماس دعا نمیگی…برای خودمم دعا میکنم

سلام برسون بهه همه دوستان….یه زنگم نتونستم به اقلیما پولاد زاده بزنم ببینم واسه جشن چی کار کرد

اما تا جایی که بتونم کمکشون میکنم.


سلام بعضی وقتا به جای سوال از کسی برای رسیدن به جواب ابتدا باید از خودمون سوال کنیم نه تنها من همه به دعای همدیگه نیاز داریم ماه مبارک فرا رسید بجنبیم که از مهمانی خدا عقب نمونیم یک نکته اینکه به مدد همکارم!!! من فقط یک جا جواب میدم ولی جواب ها خود به خود در پست های مربوطه پخش می شوند برای طرح سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
مائده

به نام خدایی که عالم بر آشکار و غیبست ….

سلام عمویییییییی

یه چیزی میگم و میرم …. نمیدونم چرا ولی من اصلا برام گرفتن جواب از کامنت هام اهمیت نداره … اگه دقت کرده باشید معمولا حرفام درد و دل هام هست … اونم چیزایی که معمولیه … آخه هنوز آمادگی گفتن حرف های بزرگترم رو ندارم …

اما راجب بقیه ی بچه ها … همه خوشحالن از حظور شما …

ولی بعضی ها توقع پاسخ مفصل تری رو دارن … توقع دارن همون طوری که اونا با شما حرف میزنن شما هم باهاشون حرف بزنید ….

آره عمو میدونم سخته … حتی خوندن این همه کامنت هم سخته … ولی من فکر کنم اگه به همه جواب ندین ولی به جاش به یکی از کامنت ها جواب مفصل تری بدید بهتر باشه ….

البته مثل همیشه امر امر شماست … و هر جور صلاح بدونید ….

دوستتون دارممممممممممممممممم بیشتر از همه کس و همه چیز …….

یاحق


سلام ممنون از شما برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
سیده فائزه

ااااای بابا الان یه نظر دیگتونو خوندم…نه من اصرار نداشتم به شما بگم همکارتون
وقتی بهش گفتم عمو بلد نیست
اخه اقای فاتحی به من گفت میخواد با همکارش این کارها رو انجام بده
اما جوا ب ها رو مطمئن م خودت میدی….همون اوا اولشم فمیدم.
بازم اسم قشنگیه=همکارتون.منظورم کارای فنی بود.

20 08 2009
تاجیک

آقای فرضیایی سلام
اول از همه باید ازشما به خاطر تمام تلاشهای صادقانه یتان تشکر کنم . از شما ممنونم که سعی دارید با بودن در بین بچه ها این بی اعتمادی را که آنها نسبت به هنرمندان دارند از بین ببرید، ممنونم که با بچه هایی که در برنامه ی جدیدتان به عنوان تماشاگر حاضر می شوند برخورد خوبی دارید و برایشان خاطره ی خوشی را می سازید که شاید سالهای سال با خوشحالی از آن صحبت کنند ،ممنونم که دوباره دست نوشته را راه اندازی کردید وپیامهای بچه ها را جواب داده و به آنها بها می دهید. راستش زمانی که کامنت مائده که برای تشکر از نظری که در وبلاگش گذاشته بودید، نوشته بود خواندم ؛ از ذوق و شوقی که در نوشته اش بود، ذوق کردم . شاید اگر گرانترین وسیله ای که دوست داشت یا مجهزترین رایانه را برایش می خریدند به این اندازه ذوقزده نمی شد، ممنونم که به خواسته های بچه ها این قدر توجه دارید.
از sms(پیامک) و مصائب محبوب بودن گفتید ، خب وقتی بچه ها شما را به اندازه ی عروسک ها یشان دوست داشته باشند باید انتظار این مشکلات را هم داشته باشید البته مشکلات که نمی شود به آن گفت، بیشتر اوقات باید میم اولش را برداشت وهمان شکلات دیدش که کمی وفقط کمی بیش از حد غلیظ شده طوری که دل را می زند. عروسک برای بچه ها تمام دنیایشان هست ، سنگ صبور و همصحبتشان وقتی که هیچ کس حوصله حرفهایشان را ندارد ، همپایشان در شیطنتهای کودکانه ، دوست و بهترین رفیق و در بازی های کودکانه گاهی برادر ،گاهی خواهر ،گاهی بچه ، گاهی خاله ، گاهی شاگرد ، گاهی معلم ،گاهی ….. خلاصه اینکه عروسک ها همیشه جایگزین تمام جاهای خالی در رویاهای کودکی هستند تا بچه ها بتوانند خاطره های خوشی را از کودکی در صندوقخانه ی ذهنشان جادهند ،می دانم که الان می گویید این حرفها مربوط به بخش وسعت عروسک است اما همه اینها را گفتم که بگویم وقتی یک بچه شما را به اندازه ی عروسکش دوست دارد یعنی اینکه شما را جایگزینی برای وظایف و کارهای آن عروسک می داند. از یک جهت باید بگویم که اگر من جای شما بودم به خودم می بالیدم که تمام دنیا و رویا ی بچه هاهستم و خوشا به حالتان که بچه ها به وسعت عروسکشان دوستتان دارند و از طرف دیگر با این کارشان وظیفه ی سنگینی را بدوشتان می اندازند این محبوبیت تلاش شبانه روزی می طلبد. راستش را بخواهید بچه ها دوست دارند همان طور که عروسکشان همیشه در کنار و در دسترسشان است عمو ی محبوبشان هم همیشه و هر لحظه شنونده و جوابگوی نیاز همصحبتیشان باشد .البته به شما حق می دهم که حریم خصوصیی برای خود داشته باشید و علاقه ای به ورود دیگران به آن را نداشته باشید. بهترین راه برای حفظ حریم خصوصیتان قرار دادن قوانین است ، بچه ها بهتر از بزرگترها قوانین را درک می کنندو به آن احترام می گذارند البته این تا زمانی است که مورد نقض شده ای در آن نبینند، راستش شما گفتید از پیامکهاو تلفنهای وقت و بی وقت بچه ها هرچند از سر علاقه ی زیاد است دلخورید ولی من در خیلی از مصاحبه های شما خواندم که فلان کوچولو با تلفن همراه شما تماس گرفته یا خانمی با شما تماس گرفته و برای درمان یکی از بستگانش از شما کمک خواسته است و….
خب من هم جای طرفداران شما بودم با خواندن این مطالب هر طور شده شماره ی شما را پیدا می کردم به امید اینکه بعد از چندیدن بار تماس گرفتن حتماً شما راضی به صحبت می شوید و چند ثانیه ای صدایتان را خواهم شنید، بارها با تلفنتان تماس می گرفتم ، همین اتفاق در مورد پیامک و حتی همین کامنتها هم می افتد….
خوشحالم که دست نوشته را خودتان می گردانید وخود جوابگوی بچه ها هستید ولی امیدوارم این مشغولیت مشکلی برای کار اجرایتان ایجاد نکند؛ هرچند که به نظر بعضی از قسمتها کمک کننده نیز هست مانند نظرات در مورد برنامه ی آینده …. البته این مطلبی که می خواهم بگویم نظر من است و فکر کنم بقیه دوستان کامنتی کمی با آن مخالف باشند ولی خواهشمندم که به قانون پاسخگویی فقط در روزهای 5 شنبه و جمعه پایبند باشید چون جوابگویی در هر زمان که وقت دارید باعث می شود که بچه ها به بودن شما عادت کنند و این انتظار را داشته باشند که هر زمان نظر یا دیدگاهی گذاشتن شما سریع جوابشان را خواهید داد؛ از جهت دیگر مطمئنم مهربانیتان باعث می شود که سعی کنید جواب همه را بدهید تا کسی از شما نرنجد و به همین دلیل زمان زیادی را باید صرف این کاربکنید و مطمئناً بعد از چند ماه هم به خاطر اینکه از کارهای دیگرتان عقب افتادید و هم به خاطر خستگی خدای ناکرده ،مجبور به کم کردن کار یا حتی بستن سایت می شوید.واین زمانی است که دیگر بچه های کامنتی به آن لاین بودن و حضور همیشگیتان در دستنوشته انس گرفته اند و نبودتان یا کم کاریتان می تواند باعث ضربه ی سخت احساسی برایشان شود.
در آخر چند خواهش از شما داشتم اول اینکه لطفاً اگر ساعتی را برای پاسخگویی به بچه ها قرار میدهید به همه کامنتها جواب بدهید حتی شده با یک شبه جمله یا چند کلمه ! چون جواب دادن به یک نفر شاید بار اول زیاد ناراحت کننده نباشد ولی اگر ناخواسته تکرار شود باعث می شود بچه ها فکر کنند که به بعضی نسبت به بقیه اهمیت بیشتری می دهید ؛ طرفداران شما بچه هایی احساساتی و دل شیشه ای هستند باید خیلی خیلی مراقب باشید چون ممکن است حتی وقتی آرام از کنار قلبهای شیشه ای شان رد می شوید سنگ ریزه ای از شیار کفشتان بدون اینکه خودتان بدانید به سمت شیشه قلبشان پرت شود و باعث ترک برداشتن آن شود ، خودتان که بهتر می دانید ترک های قلب را با هیچ بندی نمی شود محو کرد.خواهش بعدی این است که با مهسا روحی و نانا هر جور شده صحبتی داشته باشید ، مطمئناً هیچ کس بهتر از خود شما نمی تواند آنها را قانع کند و این کدورتی که در دلشان دارند را از بین ببرد و اما خواهش آخر در سایت سابق ودر بخش دست نویس چند آقا پسر چند باری برایتان پیغام گذاشتند که در حال طراحی چند بازی با محوریت حضور شما و امیرمحمد هستند من چند باری به آدرسهایی که داده بودند سر زدم بازی هایشان داستانهای نسبتاً خوبی داشت ،فکر کنم اگر خودتان با آنها صحبت کنید بتوانید با همفکری هم چند بازی جذاب از این میان به دست آورید؛ لطفاً با آنها تماس بگیرید، ممنون !
امیدوارم ، هر روزتان 72 ساعت طول بکشد تا به همه فعالیتها وکارهایتان برسید!
آرزو می کنم انرژیتان هزار برابر شود تا درماه مبارک رمضان برنامه یتان برای ثانیه ای افت نداشته باشد!
و برایتان شادی بی پایان از خدا خواستارم چرا که از شادی شما حداقل بیشتر بچه های ایران شاد می شوند!
موفقیتتان ابدی باد !

سلام دوستان کامنتی

سحرم
مهربانم ، همانطور که گفته بودی دست نوشته خیلی متحول شده ، البته از نوع خوبش. به نظرم کم کم همه چیز حالت عادی پیدا می کند ، یک کم وقت لازم هست تا بچه ها به سایت جدید اعتماد کنند …
راستی خودت چی کارها می کنی ، تابلوت در چه حال است ؟ امیدوارم بی خیال نقاشی های کتابت نشده باشی! ماه رمضان نزدیک است در لحظه افطار و سحر من را فراموش نکنی ،خیلی دوستت دارم ، برایت بهترین ها را از خدا آرزو می کنم!

ژاله ی پرجنب وجوشم ، سولماز مثل ماهم ، شیرین عسلم ، گل نیلوفرم ، سمانه ی نازنینم و همه بچه هایی که در کنکور موفق بودید
برایتان قبولی در رشته های مورد علاقه یتان را آرزو می کنم ، ژاله جان امیدوارم حتما در رشته معلم فینگیلی ها قبول بشوی، البته اگر هنوز خواستار این رشته باشی!

مهر عزیزم
نازنینم ، کامنتت را در بخش های قبلی دست نویس دیدم ، ممنون که جویای حالم بودی ! امید وارم درمورد مقاله ای که گفته بودی، موفق شده باشی و چند وقت دیگر هم با خبر چاپش خوشحالمان کنی ! برایت یک عالم خوشبختی آرزو می کنم !

دریای زلالم
گلم وقتی اسمت را در کامنتها دیدم کلی ذوق کردم ،خیلی خیلی دلم برایت تنگ شده بود . آبجی کوچیکه خیلی دوستت دارم ، امیدوارم همیشه شاد باشی !

مشکات نازنینم
بهترینم ، خانه ی نو چطوراست؟ به آن عادت کردی یا نه ؟ امیدوارم همیشه خوش باشی !

مهسای روحی خوبم
امیدوارم به حق ماه مبارک رمضان این کدورتی که در دلت هست از بین برود و نوشته هایت همیشه پر از شادی باشد و اسم نفرین در آن نباشد ؛ بهترینم، دنیای را پر از خوبی و پاکی برایت می خواهم !

تینای مهربانم

با فینگیلی ها چه می کنی، گلم ؟ راستی گفتی می خواهی بروی مشهد از طرف ما هم نایب الزیاره باش ، خیلی خیلی التماس دعا!

اسم خیلی از دوستان را ندیدم گلبرگ عزیز، حنانه مهربانم و…..امیدوارم هر جا هستند خوش باشند و هر چه زودتر به جمع دوستان کامنتی اضافه بشوند!

در ماه مبارک رمضان، وقت خوب نماز من را از دعای خیرتان بی بهره نگذارید !
التماس دعا !
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

دوستدار همیشگیتون


سلام ممنون از شما که به من لطف داری و با سایر بچه ها هم کیف و احوال کردی خوشم آمد ادامه بده برای طرح سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
سیمین

سلام


سلام ممنون از شما برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
معصومه ی زمینی

به نام خدا
حاجی گلم سلام
من هیچ وقت شماره ای از شما نداشتم وهمیشه پیامکایی رو که دوست داشتم براتون ارسال کنم به 3000014 فرستادم اما دوست داشتم شمارتون رو داشتم تا وقتایی که از دلتنگی زیاد…..به خودتون پیامک بزنم.داشتن شمارتون دیگه کاملا از ذهنم پاک شده بود تا اینکه فوق برنامه شروع شد،دیگه واقعا دلم می خواست شمارتون رو داشتم تا یه ذره از این انرژی مثبتی که بهمون میدید رو به خودتون انتقال بدم همه این حس تا قبل از فعال شدن دوباره اینجا بود.
اما قبول دارین نمیشه احساسات رو در کلمه گنجاند حداقل من که این جوریم.
امیدوارم به لطف خدا در راهی که قدم برداشتین هر روز موفق تر از روز قبل باشید.انشاالله
دوستدار ابدیتان معصومه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همای 22 ساله عزیز سلام
پرسیده بودی کسی بزرگتر از تو هست که طرفدار حاج عمو باشه،اومدم بهت بگم اگر از نظر شناسنامه می گی آره من 24 سالمه به لطف خدا می خوام مدرک مهندسیم رو بگیرم تا حاج عمو به همه بگه یه مهندس معماری طرفدار و بیننده برنامه اشه.

20 08 2009
سیمین

سلام عموی گلم امیدوارم هنوز منو به یاد داشته باشین فکر کنم من جز همون کسایی باشم که ناخاسته مزاحمتون میشدم گاهی با فرستادن اس ام اس های بچه گانه و طنز فکر میکرئم ئارم کمی شما رو شاد میکنم به هر حال خیلی ازتون معذرت میخوام راستش کام÷یوترم خراب شده و به خاطر همین همراه مامانم اومدیم کافی نت غمو اول لطفا حلالم کنین خواهشا دوم ممنون از اینکه بازم یه ابتکار کردین و این جا رو خودتون تو دست گرفتین سوم این که لطفا بعد از این 8 سال طرفداری لطف کنین جوابمو اینجا بئین تا منم بدون که تو این 8 سال طرفدار کسی بودم که لاقل اونم از من بدش نمیومد عمو من تو این 8 سال لاقل تو 5 سال هی بهتون یا از طریق ایمیل یا ÷یامک یا…….روز تولدم گفتم و ازتون خواستم که تو برنامه فقط اسممو ببرین ولی نمیدونم فرق من با اون یکی ها چی بوده الانم ازتون دلگیر نیستم هنوزم بهترین شخصیتو تو ذهن و قلب من دارین ولی این شهریور 6 سال که ازتون میخوام تو رو خدا ناامیدم نکنین دوستون ئارم عم. جون جونم سیمین سرتیبی از تبریز دخترتون که یه کم ÷ر رو شده و هر سال ازتون میخوا که اسمش رو تو برنامه بگین


سلام برنامه رو حتما نگاه کنید برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

20 08 2009
سیمین

عمو تو رو خدا جواب بدین دلم میشکنه ها من نمیتونم زود زود بیام بنویسم از دوستم میخوام که بهم بگه

20 08 2009
تينا رادفرنژاد

به نام خداي مهربون دوست داشتني *
سلام به عمو جونم : (عمو خسته نباشين )
عمو جونم الان آمدم ازتون خدافسي كنم عمو جونم دلم براتون خيلي خيلي تنگ ميشه من هفته اول كه مشهدم نميتونم برنامهتون ببينم و نميتونم بيام نت براتون بنويسم اما هفته بعدي چرا ميتونم بيام پس من ميرم تا هفته(اخه هفته اول كه انجاييم سرم شلوغه ) بعد كه بيام باهاتون حرف بزنم .براتون خيلي خيلي دعا ميكنم نه براي شما بلكه براي تمام اجي هام نه عمو همكارانتونم يادم نرفته دعاشون ميكنم . راستي عمو نميدونم اين كامنت منو جواب ميدين يا
نه ؟ولي اگر جواب دادين بچه ها خبرم ميكنند و ميگن كه شما چي گفتين .
راستي ماه مبارك رمضان هم پيشاپيش بهتون تبريك ميگم عمو جونم يادتون نره سر سفره افطار دعامون كنيد . براتون دعا ميكنم تا تو ماه رمضان برنامه هاتون بهترين مثل هميشه بشه پس الان بهتون ميگم : خدا قوت . عمو جونم حلالم كنيد ها خدافس.
عمو جونم موفق باشيد براتون بهترين ها را آرزو ميكنم .
(برادرزادتون تينا )

20 08 2009
مشکات

سلام عمو یه نا شناس من ………..

چی شد من موندم همین طوری حیرون گفتید اخر هفته پنجشنبه و جمعه ها همه ی جواب ها رو میدید حالا بفرمایید اینم اخر هفته و شونصد کامنت بی جوابه من ……………….

چی شد عمو یه ناشناس من منتظرم ها راهه حلم را قبول کردید این کار رو انجام میدید …………..

من از انتظار برا یه عمو پورنگم خسته نشدم پس اگه عمو پورنگی اینجا ذر کار باشه من تا تهش می مونم اینجا اما باید ثابت شه منتظره جوابه راهه حلم هستم ……….

وای که انتظار چه قدر سخته ……………

شب بخیر عمو یه ناشناس من …………..


سلام عجله نکن حتما جواب میدم امروز بالای 150 تا رو جواب دادم تا برسم ادامه خواهم داد برای طرح سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
شیوا صرامی

*به نام خدای مهربون*
سلام عموی گل و مهربونم…
خوبید مهربونترین عموی نایاب دنیا…
عمو اومدم با اجازه ی شما یه چیزی به دختر عموهام بگم،البته ببخشیداااااا گفتم ابجیهام اینجا زیاد میان واسه ی همین با اجازه ی شما یه چند کلمه با دختر عموهام؟؟؟؟؟؟
سلام به ابجیهای گل و مهربونم:
ابجیهای عزیزم اگه دوست دارید توی ختم قرآنی که واسه ی شادی روح برادر عمو جونمون شریک باشید،تشریف بیارید وبم و ثبت نام کنید 🙂
توی وبم بیشتر توضیح دادم….
ادرس وبم: http://amoojoon1352.blogfa.com/
ممنون از لطف تک تک شما 🙂
**********
عموی مهربونم امشب یه کوچولو اصفهان بارون اومد،وااااااااااااااااااااایی اگه بدونید چقدر ذوق کردم 🙂
دلم واسه ی بارون خیلی تنگ شده بود….
عمو جونم حلول ماه مبارک رمضان را به شما عمو ی مهربونم و همه ی همکاران عزیزتون تبریک می گم.
عمو ی گلم خیلی زیاد دوستون دارم…
التماس دعای فراوان
*دست علی یارتون*خدانگهدارتون*تو قلب ما می مونه امیددیدارتون*


سلام شیواجان دختر گلم ممنون از اینکه ختم قرآن گذاشتی متشکرم وبلاگت رو هم دیدم آپ خوبی داشتی ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است برای طرح سوالات هم کلیک کن

20 08 2009
sahar

به نام خدا
دريا دل آشناي من !سلام
منو ببخشيد واسه يه كار واجب اومدم….. يك ، دو روز پيش يكي از دوستان به من سلام كرده بود و جواب سلام واجبه …. از اونجاييكه نمي خواستم براي شما زحمت بشه ، معطل كردم اما دم ماه رمضوني نمي خوام واجبي روي دوشم سنگيني كنه. پس منو ببخشيد كه ميپرم وسط كامنتهاي شما.

سلااااااااااااااااااااااااااام مهر مهربونم ! ممنونم . ببخش دير جواب سلامت رو دادم. اما يه خورده غليظ گفتم تا تاخييرش رو ببخشي..
سلامت رو به سميه جون رسوندم …. مشكلي داره كه نمي تونه بياد . اگر خدا بخواد و بتونه به زودي مياد و ميتوني باهاش حرف بزني…. دوستت دارم.

بازهم از شما عذر مي خواهم … لطفا من رو ببخشيد.
آرزومند آرزوهايتان : سحر – گيلان

20 08 2009
دل یک نفرکه مثل بقیه برادرزاده هات خیلیییی دوستت داره...

سلام عموی نازنینم…
خوبی؟
جدی جواب دل شکسته منو دادی؟!ببخشیدبدون اجازه اومد و به قول معروف سفره دلشو باز کرد….

عمو یعنی اینجا بیام همیشه جوابمو میدی؟

امروز برای اولین بار پس ازیکسال سرسفره افطار نشستیم…دروغ چرا؟من روزه نبودم…..ولی خیلی دعا کردم…..برای اولین بار از دلم تشکر کردم….که تونست خوشحالم کنه….
عموی عزیزم دوستت دارم
یاعلی


سلام در مهمانی خدا شرکت کنیم سوالات شما بی پاسخ نخواهد موند برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
هماي عمو

شبتون بخير عمو.
عمو صبح تاشب تو نتين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(تعجب )
عمو واقعا نگران چشماتونيماااا.
عمو نكنه خدايي نكرده زبونم هزاربار لال شنبه باعينك ببينيمتون؟!!!!!!!!!

21 08 2009
ژاله فرهادروش

به نام خدا
سلام سمیه تاجیک عزیزم…نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود…چشمام برق زد وقتی اسمتو دیدم…عزیزم من اصلا تربیت معلمو انتخاب نکردم…یعنی ..مخالفت کردن..من فقط 3 تا رشته انتخاب کردم.شیمی_زیست_مامایی که امیدوارم هر چی به صلاحه همون بشه…دوستت دارم.خوشحال میشم از طریق وبم با هم در ارتباط باشیم.التماس دعا
(دختر عموت!)

21 08 2009
امین فرزامی

سلام
عمو خیلی دلم میخواست منم شماره تونو داشتم….


سلام امین جان تو دیگه چرا؟؟مثل اینکه این مطلبو خوب نخوندی ؟برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
مریم

سلام عمو جون شما هنوز بیدارید؟
خدا قوت از صبح تا حالا شما دارید به بچه ها جواب میدین.
التماس دعا.
موفق باشید.

21 08 2009
مائده

به نام خدایی که مهربان ترین مهربانان است ….
سلام . یه سلام گرم و پر انرژی به عمویی خوب و مهربونم …
الان که دارم مینویسم ساعت 24 دقیقه ی بامداد است و دارم با یک خودکار روی کاغذ مینویسم تا فردا صبح اول وقت براتون تایپ کنم … این طوری خیلی بهتره چون تمام نامه هام مکتوب میشه و پیش خودم میمونه تا بعد ها با خوندنشون تجدید خاطره بشه ….
و چقدر خوبه که وقتی به گذشته بر می گردیم توی رفتار و اعمال و حرف هامون چیزی نبینیم که باعث شرمندگیمون پیش وجدانمون بشه ….
عموی مهربونم در این چند روز که گذشت حرف های زیادی براتون نوشتم که خودم زیاد در ذهنم نیست شاید دلیلش شکه بودن من از این همه تحولات بوده و البته این که میترسیدم شما بروید و من هنوز حرف هایم را نزده باشم … اما از امروز تصمیم گرفتم پشت کامنت هام فکر و منطق باشه و بدون تفکر چیزی نگویم که ناخواسته موجب رنجش قلب نهربانتان بشوم … ( امید وارم تا به حال هم این طور نبوده باشه )
عموجون امروز بعد از ظهر با کلی ذوق و شوق همه ی ماجرای آمدنتان و مهربانی های بی نهایتتان را برای مادرم تعریف کردم او هم به اندازه ی من خوشحال شدو البته شروع کرد به نصیحت کردن اما نصایحی که فکر کنم در روند کامنت های من در این وبلاگ تاثیر مثبتی بذاره مامانم تاکید فراوانی داشت که حظور شما بین ما با وجود این همه مشغله یکاری به دلیل مهربانیهایتان هست و شما با وقت گذاشتن برای ما برادرزاده هاتون دارید لطف بزرگی به ما میکنید لطفی که شاید فقط از عمو پورنگ مهربان ما بر می آید مامانم می گفت : شما ها همتون باید به عمویتان احترام بگذارید …. باید خیلی بیشتر از این ها در انتخاب کلمات دقت کنید و حتما یادتان باشد گر چه عمو پورنگ با شما به زبانی کودکانه حرف میزند اما این نباید باعث بشه یادتون بره که او عموی شماست و بزرگترتان و احترامش واجب است ( به اینجای حرف های مادرم که رسید با خودم فکر کردم عمو همیشه میگوید احترام به پدر و مادر فراموش نشه و پدر مادر ها هم می گویند احترام به عمویتان یادتان نرود …. ماشاااله هماهنگی {خنده } ) شاید شما فکر کنید نوشتن یه متن ادبی که پر از کلمات در هم و پیچیدس عمو رو خوشحال کنه یا به نوعی ابزاری برای ابراز علاقه باشه اما قطعا کلمات کودکانه و مودبانه و شاید نوشتن یکی از شعر های خودش بیشتر به دلش میشینه … این طوری او هم خستگیش در میرود و جواب شما را میدهد …. آخرشم گفت اگه اجازه داد یه روز میبرمت جام جم که عمو تو از نزدیک ببینی …. من که داشتم از تعجب و خوشحالی سکته میکردم ( همه با هم مهربون شدن ) اما گفتم : فعلا تنها راه ارتباطیه ما دستنوشت هست من ترجیح میدهم مزاحم عمو نشم … آخه عمویی من شدیدا تحت تاثیر نوشته های اخیرتان هستم و به خودم قول دادم دیگه ناخواسته هیچ کس به خصوص عموی مهربونم رو آزار ندهم …. عموییی خیلی دوستون دارم …التماس دعا کنار سجاده ی نمازتون برادرزادتون رو هم به یاد داشته باشید ….

برادرزاده ی واقعیتون مائده


سلام ممنون از تو دختر گلم این مواردی که گفتی خوب بود به سایر دوستان هم بگو برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
مائده

به نام خدایی که آرامش بخش قلب هاست …..
سلام عمویی مهربونم

الان ساعت 5 صبح هست … سر سفره ی سحری به یادتون بودم و کلیییی براتون دعا کردم که بتوانید از پس این همه کار بر بیایید …. با خودم گفتم حتما عمو هم کنار سجاده ی مخملیش به یاد برادرزاده هایش هست ….
عمو جونم وقتی صدای اذان گوش جانم را نوازش داد برای همه دعا کردم به یاد همه بودم حتی کسانی که جایشان بین ما خالیست اما برای همیشه در قلب های ما هستند مثل سجاد … عسل … و عمو بهروز …

برای همه ی کسانی که حالا روی تخت های بیمارستان هستند و تنها آرزویشان سلامتیست نعمتی که ما از آن بهره مندیم … و صد البته بیشتر از همه به یاد شما بودم … شما اولین کسی بودید که دعا کردن را به من یاد دادید …
عمو جون خیلییییییییی دوستون دارم ، التماس دعا ! کنار سجادتون وقتی که قلبتون از همیشه بیشتر به آسمون خدا گره خورده برادرزادتون را هم به یاد داشته باشید …

برادرزاده ی واقعیتون مائده

21 08 2009
حسنا حسینی

سلام عمو
.
من که اخر دلیل تحول شما رو نفهمیدم و نمیدونم تا کی باید برای مصاحبه مطبوعاتی صبر کنم اما عمو
درسته که میخواین با بچه ها باشین اما به فکر سلامتی خودتون هم باشین این طور که دارین پیش میرین
به سلامتیتون ضربه میخوره به نظر من 5 شنبه و جمعه که جوابا رو میدین اخر شب یک ساعتو نیم الی دو ساعت انلاین شین نه اینکه تمام روز…..
روزای دیگه هم به قول خودتون فقط نیم ساعت در روز
.
.
عمو من برای خودتون میگم… بیشتر به فکر خودتون باشین


سلام خودم هم تو این وبلاگ خواهم نوشت عجول نباش از یک دانشجو بعیده !! برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
شیرین

سلاممم به عمو جون خودم 🙂 صبحت بخیر 🙂
عمو الهی بمیرم دیشب با چشم درد خوابیدی!!! عمو یه کاری بکن چشای قشنگت عینکی نشه ها !! 🙂
.
سلاممممممممممم ابجی های گلم 🙂
سلام ابجی *سمیه تاجیک* اگه بدونی چقدر دلم برات تنگولیده بود!!!خیلی خوشحالم دوباره اومدی…..ایشالله همه اجی ها رشته مورد علاقشونو قبول شن…..
.
سلام ابجی *شیوا صرامی* چه کاره خوبی الان مییام تو وبت ….برای عمو بهروز ما هر کاری که بکنیم کمه….
.
عمو داریوش امروز اخرین جمعه ماه شعبانه …..1 فاتحه و 2 رکعت نماز هدیه برادرتون میکنم… 🙂
فعلا بای


سلام ممنون از همه شماها موفق باشید برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
شیما دهقان

آخ عمو دست رو دلم نذار که خونه خونه !
اره برای من پیش اومده که بدون اینکه راضی باشم مزاحم کسی بشم و بهش پیامک بدم اما خداشاهده که همیشه عذاب وجدان داشتم خودشم عزیزترین تو زندگیم …من عموم رو خیلی اذیت کردم و بهش پیامک دادم اما عذاب وجدانش همیشه اذیتم می کنه نمی دونم عموی من منو می بخشه یانه؟؟عموی یکی یدونه ام اگه منو نبخشه و حلالم نکنه چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

21 08 2009
شیما دهقان

به نام خدا:
عموجان سلام خوبید؟
عمومی خواستم در مورد برنامتون چندتانظر بدم البته به حساب بی ادبی نذارید شماعموی من هستید وخیلی هم دوستتون دارم …
عموجون دکور برنامتون خیلی دلگیر هست دکور شبکه ی پورنگ خیلی قشنگ بود اون کجا واین کجا!!!
لطفا مسابقه ی چپ چپ راست راست چند سال پیش رو دوباره راه اندازی کنید.عموووووووووولطفــــــــا!
عمو برنامه های پنج شش سال قبلو می دیدم در عین سادگی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالــــــــــــــــــی بود مثلا پدر یکی از بچه ها که درمسابقه شرکت کرده بود، شما شعر گیلکی می خوندید ومی گفتید که اون تکرار کنه که واقعا خنده دار بود.
ما خنده ها وشیطنت های کودکانه تون رو خیلی دوست داریم . اصلا دوست ندارم دربرنامه نقشی داشته باشید که بچه ها رو نصیحت کنید.و به اصطلاح نقش بچه مثبت داشته باشید!!!
یکی هم لطفا شعر زیاد بخونید…

عمـــــــــــــــــویی جونم ببخشید اینقدر میام وحرف می زنم
به یادتون هستیم به یادمون باشید….
تماس فرت!!!!!!!!!


سلام ممنون از اظهار نظر خوبتون .. موفق باشید برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
??

سلام.خسته نباشید.
قبل از اینکه اولین کامنت امروزم رو بنویسم از شما خواسته ای دارم.امروز روزیست که شمابه کامنت های ما پاسخ می دهید.
من امروز ازشما هیچ جوابی نمی خوام..اون وقتی رو که می خواهید صرف جواب دادن به سوالات یاکامنت های من بکنید.استراحت کنید.من جوابی رو که به قیمت خستگی وسلامتی شما تموم بشه نمی خوام


سلام سر در نیاوردم سایت من باز نمیشد نتونستم اونجوری که دوست داشتم به کامنت های دوستان جواب بدم از شما هم ممنون هستم شما که این همه وقت می گذاری و در ولاگ حضور داری با شرکت در بحث دوستان اونا رو هم به یک مسیر واحد هدایت شون کن برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
نرگس احمدی

به نام خدایی که مهربونترین عمویه دنیارو آفرید…سلااااااااااام …سلام..سلام..سلاااااااااااام عموجون ..عمویی من از مسافرت برگشتم عموجون موبایله کار کرد ومن خداروشکر تونستم کناره دریا برنامتونوببینم…البته عموقبله اینکه راه بیفتیم بریم کناره دریا مامانم گفت گوشیروبزن به شارژ ولی من حرفشوگوش نکردم..گوش نکردن حرف مامان همانا وندیدن اول واخره برنامتون همانا…ولی خداروصدهزارمرتبه شکر که وسطاشودیدم…عمویی قربونتون برم که انقد مهربونید بخاطره ماکلی وقت میذارید اینجاجواب میدید…عموجون راستش منم شمارتون به مدت5سال داشتم ولی باورم نمیشد شماره شماباشه چندماه پیش فهمیدم..عموجون راستش من زیاد بهتون پیامک نزدم ولی بابته همون چندبارم واقعااااااا ازتون عذرمیخوام..عمویی اولین بارکه داشتم براتون پیامک میفرستادم ایه الکرسی خوندم گفتم الان عموعصبانی میشه میگه یکی دیگه اضافه شد…عموشماواقعاحق دارید فقط من نیستم که….تازه وسیله شخصیه ..عموببخش هممونو باشه عمویی؟عموباورکن هیچکدومه ماازته دل راضی نبودیم شماناراحت شید…عموببخشمون….عمو علاقه زیاده من به خوبیاتون باعث شد بعضی وقتا جوگیرشم و….

21 08 2009
نرگس احمدی

سمیه جون خوش اومدی…راستی عموجون توکامنته قبلیم گفتم عمویی قول بده هیچوقت ماروفراموش نکنی عموعجب چیزی من ازشماخواستمااااا وقتی ماشماروفراموش نمیکنیم معلومه شماکه ازمامهربونتریدماروفراموش نمیکنید…عمویی خیلیییییییی دوستت دارم بیشتر از از اینجاتا به آسمون فرشته رویه زمین همیشه عمویه مابمون..عمویی سره افطار برادرزاده هاتونوفراموش نکنید….عموجون جمعست دعاکنم؟خدایابه حقه حضرت زینب(سلام الله علیها)ظهوره اقامون امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رونزدیکتربگردان اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم…عمویی خیلی خوشحالم هرروز توماه رمضان میاید این بهترین هدیه خدابه همه ماتواین ماهه قشنگ بود..خدایاشکررررررت….وخداروبازم شکرمیکنم که به دله مهربونه شماانداخت جوابه کامنتهایه ماروبدید..خدایاشکرررررت..عمویی دست علی یارت خدانگهدارت توقلبه مامیمونه امیده دیدارت فردا…*برادرزادتون نرگس،که عموشوفراموش نمیکنه هرگز*


سلام من همگی شما رو دوست دارم و با نفس های شما زنده ام برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
دریا دوستدار عمو

به نام خالق گیتی
سلام به عمویی…
مثلاً من گفتم که دیگه نمیتونم بیام ولی همش دارم میام…منکه تا چند روز دیگه نمیتونم بیام لااقل کیفمونو بکنیم
.
سلام آبجی بزرگه!
خیلی خوشحال شدم دیدم اومدی…همش میخواستم بهت خبر بدم که دستنوشت تغییر کرده ولی نمیشد… مطمئن بودم که سحر جون بهت خبر میده…خلاصه دل منم برات تنگ شده آبجی بزرگه…با حرفات هم موافقم ، یکی باید اینا رو به عمو میگفت…چه خوب که شما زحمت کشیدین…منم دوست دارم عزیزم!
امیدوارم تو کارات موفق باشی!


سلام ممنون از شما ماه مبارک رمضان ماه خوبی هاست از این فرصت استفاده کنیم برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
زهرا متقي

به نام خدا

سلام عموجونم

وقتتون به خير

$$$$_______________________________$$$$$
__$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_›.____.’_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, ‹.__,’_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$ من آپم *$$$$$$$$$$*__ *›,,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**’____________**’$$***,,
____,;’*___’_.*__________________*___ ‹*,,
,,,,.;*____________—____________ _ _. . . . . . .*. . . . . . . ** *

عموجون خوشحال ميشم به من سربزنيد:-)
تا بعد
يا حق


سلام ممنون از شما برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
دریا

به نام خدا
عموی نازنینم سلام
بهونه من برای زندگی سلام
الهی من قربون مهربونی هات برم که با زبون روزه می خوای بیای و برنامه اجرا کنی
واییییییییییی که خدا چی آفریده
عمو باور کنید من 1 بار فقط به یه شماره که یکی گفته بود یه اس ام اس دادم حدود 4 سال پیش ولی امان از عذاب وجدان
عمو اشکم داره در میاد عمو منو می بخشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عمو بگو و از این عذاب وجدان 4 ساله خلاصم کن
عمو خییییییییییییییییییلی دوست دارم


سلام نگران نباش دیگه قرار نیست تکرار کنی پس دلیلی برای ناراحتی نیست برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
فائزه طرفدار هميشگي عمو پورنگ مهربون

به نام خداي مهربوني كه بهترين بنده اش واسه ما بچه ها يعني شما عموي خوبمون رو آفريد…
عموي خوبم سلام…
خوبيد؟
عمويي منم به نوشته ي اين دفعه تون فكر كردم و در جواب مي تونم اين رو بگم:نه من فكر نمي كنم تا به حال اين موضوع براي من پيش اومده باشه يا حداقل من نخواسته ام كه اين اتفاق بيفته…
چون مي دونم و فكر مي كنم كه بعد از مزاحم شدن آدم عذاب وجدان ميگيره يا از كار بدي كه انجام داده ناراحته يا پشيمونه…عمو من هيچ وقت نمي خوام مزاحم كسي بشم…چون مي دونم خدايي بالاي سرم هست كه دائم و هميشه داره اعمال و رفتار و كارهاي منو مي بينه…پس من نمي خوام به خاطر اين كارها پيش خدا و پيش بنده هاي خدا شرمنده و خجالت زده باشم…عمو من شماره ي شما رو ندارم و بر عكس اگر هم داشتم به خدا بهتون قول مي دادم كه هيچ وقت شماره تون رو به كسي ندم و نمي دادم…چون نمي خوام پيش خداي مهربون و پيش شما شرمنده باشم…
عمو من خيلي راحت مي تونم بيام اينجا و براتون نظر بذارم تا اينكه براتون پيامك بزنم…
پس تا اينجا هست و شما هم هميشه جواب ما بچه ها رو ميديد چرا بايد اس ام اس بدم؟؟؟!!!تازه اونم به شما كه
من شماره تون رو ندارم…اميدوارم جواب درست و خوبي داده باشم.
بدرود…
امضا:فائزه طرفدار قديمي و پر و پا قرص و هميشگي عمو پورنگ مهربون…

سلام ممنون از شما به سایر دوستان هم همین مورد رو تاکید کن برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

21 08 2009
فائزه طرفدار هميشگي عمو پورنگ مهربون

عموي خوبم من از شما و از همه ي طرفدارانتون دعوت مي كنم كه در جشن تولد يك سالگي وبلاگم شركت كنيد…آخي وبلاگم يك ساله شد…الهي من قربونش برم وبلاگ كوچولو و دوست داشتني من…
عمو شما حتما حتما دعوتيد…
خوشحال ميشم سر بزنيد و مطلب اين دفعه ام رو تا آخر بخونيد…
عمويي زودي بياييد ديگه…
منتظر حضور گرمتون در وبلاگم هستم…
http://www.amoodf.blogfa.com
بدرود…
امضا:فائزه طرفدار قديمي و پر و پا قرص و هميشگي عمو پورنگ مهربون


سلام امید که بتونی بدون آسیب رساندن به درس و مشق ات وبلاگت رو هم ادامه بدهی فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
زهراناظمي

سلام..
امروز 30 مرداد تولدمه..
خوشحال مي شم به وبلاگم سري بزنيد..
موفق باشيد


سلام تولدت مبارک انشا… صد ساله شی ..نه صد سال کمه صد و بیست ساله شی طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
sahar

……………………………………. به نام خداي مهربون………………………………………
بچه ها ! سلام
كي عموشو دوست داره ؟ كي ميخواد چشمهاي عموش سلامت باشه ؟
بچه ها ! آجي هاي گلم ! من خواهر كوچكتونم………………صدامو بشنويد ، خواهش مي كنم.
شايد از دست من برنجيد اما من اين بار سنگين رنجشتون رو قبول مي كنم تا اون مهربوني كه داره فداكاري مي كنه و به ما چيزي نمي گه اينقدر اذيت نشه.
الان خيليهاتون روزه ايد…. نماز و روزه هاتون قبول. اما بياييد بهم قول بديم توي اين مدت ماه رمضان بچه هاي خوبي باشيم . يه چيزهايي رو اينجا هم رعايت كنيم. باشه ؟!!!!!!!!!
************************************************************

1)هر موضوعي را فقط در جاي مربوط به خود مطرح كنيم.
2) تا جاي ممكن حرفهامون رو كوتاه كنيم و مطالب رو در يك كامنت ببنديم .
3) خستگي كار هر روزه آن هم در ماه مبارك رمضان را درك كنيم و توقعاتمون را پايين بياوريم.
4) براي جواب حرفهامون اصرار نداشته باشيم . بذاريم پاي خستگي كارش كه براي شادي ما متحمل شده .
5) از سوالات بيخودي پرهيز كنيم. كيه كه ندونه آقاي فرضيايي از حاشيه بدش مياد!!!!!!!!
6) حد وحدود دستنوشت را رعايت كنيم چون ما خودمان قانون مداريم و قانون ما پاكي كودكانه است. برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

***********************************************************

ايكاش همه با هم كاري كنيم كه حس با هم بودنمون هميشگي باشه نه براي مدتي كوتاه.
مي دونم همه اين چيزها رو خودتون مي دونيد……….. پس يه يا علي بگيم همه با هم.
خواهر كوچكتون : سحر – گيلان


سلام آفرین به دختر گلم سحرخانم ..چقدر زیبا گفتی ای کاش سایر دوستان هم این کامنت تو را با جان و دل بخونند فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
فروغ

سلام عمویییییییییییییی…خوبین؟
عمو من ناراحتم…البته ناراحت که نه…عصبانی ام…از دست خودم 😦
عمو من همین الان از خواب بیدار شدم 😦 یعنی ساعت 12…
عمو وقتی بیدار شدم به بابام گفتم :سلام بابایی صبح بخیر…بابام گفت:سلام عزیز بابایی ظهر بخیر 😀
عمو اینقدر خجالت کشیدم…عمو موقع مدرسه ها من خیی سحرخیز بودم…ساعت 6بیدار میشدم…ولی الان خیلی تنبل شدم 😦
میدونم عمو تقصیر خودمه اگه دیشب زود خوابیده بودم الان ساعت 12بیدار نمیشدم 😦
ولی خب عمو من چیکار کنم خوابم نمیبره…شدم جغد!شبا بیدارم…روزا میخوابم…!
میدونم عمو اینا هیچ ربطی به شما نداشت ولی خب چیکار کنم دردودله!یخورده سبک شدم… 😀


سلام از این قرارا نداشتیم !! ساعت خواب تون رو به خاطر اینجا به هم نزنید ممنون فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
فروغ

سلام عمویی…الان نظر دادم ثبت نشد 😦

21 08 2009
سیده فائزه

سلام
من از حرم اومدم و به قولم وفا کردم.;-)

راستی منم دو تا بلاگ دارم برو ببین

http://www.goleijan.blogfa.com
http://queen-of-hearts.persianblog.ir/

21 08 2009
فروغ

سلام عمو…چرا نظرام ثبت نمیشهههههههههههههههه

21 08 2009
فروغ

آها ثبت شدن 😀

21 08 2009
مهر فروتن

سلام!
سمیه تاجیک عزیز یاد آور دوست دوره ی راهنمایی من سلام! امروز آمدم برای اینکه از بچه ها گلایه کنم که چرا دیگر مثل گذشته از هم خبر نمی گیرند. که دیدم شما آمدی و حسابی چاق سلامتی راه انداختی. البته من چندان فرصتی برای احوال پرسی نداشتم اما یک بار سلامی به همه ی دوستان کردم. خوب جوابی نگرفتم. البته از آن جایی که با عده ای از بچه ها در پردیس در ارتباط ام دیگر این جا عنوان نکردم تا کامنتم طولانی نشود. حال خودت چه طور است؟ چه کارها می کنی؟ خدا را شکر آمدی جایت این جا واقعا خالی بود.
سحر خوبم! دوباره سلام! شما حالت چه طور است؟ کارهایت چه طور پیش می رود؟ راستی کتابت چاپ نشد؟!
معصومه ی گلم! معصومه ی جنوبی! کجایی؟ نیستی؟ هوای اهواز هنوز گرد و خاک است؟ مراقب خودت باش.
در بین دست نوشته ها دیدم اعتراض وارد شد که چرا فضا سنگین است. بله! سنگین است چون دیگر مثل گذشته ها کسی حال دیگری را نمی پرسد. یادتان هست همین یکی دو ماه پیش کل کامنت هایتان پر از «آبجی» بود؟!! حالا چه شد؟ خوب من از همین جا دوباره می گم :
***سلام! سلام! سلام!***


سلام ممنون از مهر فروتن که داره یک کار خوب انجام میده و اونم ارتباط دهی بین خود بچه های اینجاست ادامه دهید متشکرم ..به کمک سایر بچه اینجا رو تبدیل به یک مکان جمع شدن دوستان بکنیم همش که من نباید جواب بدهم !! فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
فروغ

عمو فردا اولین روز از ماه رمضونه… 🙂
عمو دعا یادتون نره…توروخدا برامون دعا کنید…
عمو من امسال خیلی خوشحالم …چون 3روز قبل از ماه رمضون رو روزه گرفتم… 🙂
هنر کردم نه؟ 😀
عمو امسال دومین سالی هستش که روزه میگیرم… 🙂
عمو زمان چقدر زود میگذره…
انگار همین دیروز بود که ماه رمضون تموم شد … 🙂
عمو ماه رمضون پارسال یادتونه؟روز حسرت 🙂
وااااااااااااااایییییییییییی عمو چه ذوقی داشتیم… 🙂
عمو من ماه رمضان رو خیلی دوست دارم…چون از ماه رمضان خیلی خاطره دارم…خاطره های خوب… 🙂
عمو امسال 19شهریور میخوایم بریم مشهد 🙂
هوووووووووووووووووووووووراااااااااااااااا…عمو خیلی خوشحالم…
امسال عید هم رفتیم مشهد …آقا امام رضا دوباره طلبیده… 🙂
خیلی خوبه تو شبای قدر هم اونجا هستیم…تو آغوش امام رضا 🙂
عمو ایشالله ماه رمضان امسال هم مثه سالهای دیگه خوب و پر برکت باشه…
خیلی دوستون دارمممممممممممممم…التماس دعا
خداحافظ


سلام برای من هم حتما دعا کن فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
راميناحسيني

سلام عموجون
عمو دیشب یه کامنت گذاشتم اما پشیمون شدم…شب کی تا کی خوابم نبرد!
وقتی هم خوابیدم خواب دیدم اومدین گرگان…شماوامیرمحمد…مدرسه ما…البته تو مدرسه هم بچه های ابتدایی بودن…هم راهنمای…هم دبیرستان!چیزی که نظرمو جلب کرده بود بچه های تیزهوشان بودن که امسال رتبه 2رقمی اوردن…مدرسه خیلی بزرگ بود…درست مثل هتل!چندطبقه بود…حتی آشپزخونه بزرگ هم داشت!
شمابه همه طبقه ها سرمیزدین وامیرمحمدو سپرده بودین به من که مواظبش باشم!من و امیر توی سالن یواشکی رفت و آمد میکردیم چون بچه ها سربه سرش میذاشتن خوشش نمیومد!امیردوست داشت بره اشپزخونه!!!!!!!!اما وقتی رسیدیم روش نشد بهشون بگه واسه چی اومده….منم روم نشدبهشون بگم امیر غذا میخواد!

به امیرمحمد میگفتم:عمو میخواستن من نرم پیششون .به این بهونه گفت من وتو باهم بریم؟!
ما امیرمحمدجواب نداد!
هیچی تو دستم نبود جز دست امیر…دنبال دوربین وکاغذوخودکار گشتم تا عکس وامضابگیرم…اما همراهم هیچی نبود!
ازیکی از دوستام دوربین گرفتم وکاغذوخودکار…..اومدیم پیش شما و عکس گرفتم….!
عموببخشید ااما انگارچندسال گذسته بود!پیر شده بودین!همه بچه هاتعجب کرده بودن!
زنگ مدرسه به صدا دراومد…همه داشتن از پله ها میرفتن پایین توی حیاط صف ببندن!
داشتیم من و امیرمیومدیم ازپله ها پایین …شلوغ بود…حواسم نبود دست امیرو ول کردم….بیچاره خورد زمین!اما خداروشکر چیزیش نشد!
توی حیاط جشن بود…کلی جایزه و لوح تقدیرتوی حیاط بود!مدیرمدرسه مون هم بودن تاجایزه بدن!من ناراحت بودم که چرا رتبه م توی کنکور خوب نشده بود. نمیتونم جایزه بگیرم!!داشتم گریه میکردم….که چرادفعات قبل من توی همین حیاط جایزه گرفتم وشمانبودین…اماحالا؟!
یکدفعه ژاله وزهرا اومدن!!!!!!!(عموچه خوابی بود…..قاطی پاتی…هم از گرگان…هم از اصفهان….هم ازاشپزخونه….هم از درس…!)
شما اومدین رو سکو. من باز دست امیرو ول کرده بودم….حواسم به زهراوژاله بودکه داشتن میگفتن:کنکورچیه؟عمو واسه همون جشنی که قراربود برگزارشه اومدن!
دیدم امیرداره به چه سختی توی شلوغی خودشو میرسونه به شما….شماهم به من اخم کردین و سرتون و به چپ وراست تکون میدین….!عمو هرجاتوی خواب میدیدمتون به همین حالت نگاهم میکردین!!!!!!
دیدم همکلاسیهام دارن میرن1گفتم کجا؟گفتن:درس بخونیم…یکسال پشت کنکور موندیم بسه!
شماشروع کردین به خوندن اسامی…اول اسم زهرابعدژاله بعدم من!اما جایزه همه رو خودتون میدادین….ولی مال منو مدیرمون دادن!!ّّّّ!!!!
بعدازجشن هم منوژاله وزهرا اومدیم پیشتون خداحافظی کردیم وشمارفتین….!

(عمومگه من چکارکردم؟!چقدرخوابم بود!اما اخرش هم نفهمیدم چرا از دستم ناراحت بودین!)


سلام فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
مائده

سلاممممم عمو جون

چرا امروز اصلا نیومدید ؟؟؟


سلام امروز سایت اصلی قاط زده بود نفهمیدم چرا .. فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
راميناحسيني

سلام عموجون
چه جوری عذرخواهی کنم؟
واقعا ببخشید…چرا من اینقدربی دقتم…..؟!!!! تو فکروخیال خودم سیر میکنم انگار…..!
میگم چرادیشب اینقدرعذاب وجدان گرفتم!گفتم جواب کامنت منو ندادین!وای عموجون توروخداببخشید!!!!!!!!!!!!!!!!من اصلا پست های قبلو که همه رو کامل هم جواب داده بودین ندیده بودم…الان تازه دیدم…واقعاشرمنده….معذرت میخوام……
عمو به خدا خیلی مهربونین….

21 08 2009
راميناحسيني

عموجدی بندرترکمن واشوراده رفتین؟!!!!
چه جالب ما5یا6سال بندرترکمن بودیم….امابعد بخاطرمدرسه منو داداشم اومدیم گرگان…ولی بابام هنوز محل کارشون اونجاست!اتفاقا یکباربابام اومدن خونه…….گفتن عموپورنگ واشوراده دعوت کردن میخوادبیاد!!!!البته شوخی بود…ازاین شوخی ها بامن زیادشده!
دریای طرف ما تقلبیه!!!1دریا به دریای بابلسربه بعدمیگن!


سلام فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

21 08 2009
مائده

به نام خدایی که آرامش بخش قلب های نا آرام هست ….
سلام عمویی مهربونم ….
هر چی میگذره بیش تر به این وبلاگ علاقه مند میشم یا به قول خواهرم دارم عادت میکنم ….
امروز خواهرم می خواست ویندوز رو عوض کنه … از صبح مدام به من میگه : چرا چهرت این طوری شده ؟؟؟
آخه عمو انگار وقتی نمیام اینجا همش دل نگرونم …. بعد از این که کار خواهرم تموم شد با کلی ذوق اومدم اینجا و دیدم هنوز از صبح هیچ نظری تائید نشده ….. یک دفعه اشک تو چشم هام حلقه زد و بغض گلومو گرفت گفتم مگه امروز جمعه نیست … پس عمو کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ترسیدم عمو …. ترسیدم از شک ها و دو دلی های بچه ها از توقعاتشون واسه گرفتن جواب … از حرف های بی سر و ته من ….ترسیدم دلگیرتون کرده باشیم … ترسیدم از دستمون ناراحت شده باشید …. اما حتما بعد از این همه سال فهمیدید همه ی این ها از روی یه احساس پاک و کودکانس ….
ترسیدم ….. که یه موقع دیگه نیاید ……. بعد هم دلشوره گرفتم ….. آخ عمو جون اشکم در اومد پس کجاین ؟؟؟ …. ایشالله هر جا که هستید سلامت و شاد باشید ….
و کاشکی که یادتون نرفته باشه که ما همیشه ی همیشه منتظرتون میمونیم …. عمو حرف های خانم تاجیک یکم منو ترسوند …. راجب خسته شدن شما … و حالا که داشتم برای بار هزارم پاسخ های شما رو میخوندم این جمله دلمو بد جوری لرزوند که شما گفتین ( اگر نتوانستم حتما جمعش خواهم کرد ) …..
عمو شما حتما میتوانید … مگر نه این که دعای همه ی ما بدرقه ی تک تک قدم هایتان هست …. مگر نه این که خدا شما را انتخاب کرد … نمیدونم چرا امروز پیداتون نیست … اما امیدوارم هر کجا که هستین لبخند روی لبتون باشه ….. عمو فکر نکنید از نبودنتان ناراحت شدم … نه عمو جون اتفاقا فکر کنم یکم استراحت قبل از یک هفته ی پر کار براتون لازمه فقط ترسیدم که …..
ای بابا نمیدونم چرا من انقدر میترسم ؟؟؟!!!!
عموی مهربونم … خیلی دوستتون دارم …. مواظب خودتون باشید …. التماس دعا !!!
یا حق
برادرزاده ی واقعیتون مائده


سلام فرارسیدن ماه زیبای خداوند بر شما و خانواده تان مبارک. طرح برای سوالات هم فقط اینجا کلیک کنید

22 08 2009
ژاله فرهادروش

عمو نگین ژاله دیوونه شده ها…
از اون ساعتی که این کامنت رو گذاشتم تا الان زل زدم به این صفحه…میبینم که تند تند جواب میدین…خسته نباشین..
امشب دیشب پریشب!خیلی دلم براتون تنگ شده بود…مخصوصا امشب که سایت اینجوری بود..
یه لحظه ترسیدم..گفتم شاید اینقدر گریه و ناله کردم ازم دلخورین…آخه کامنت بالای کامنت من و پائین کامنت منو جواب میدادین…رسما زده به سرم..خودم میگم جواب نمیخوام بعد ساعت یک ربع پیش گریه میکنم میگم سجاد به عمو بگو جواب منو بده که بتونم بخوابم!!!حالا میبینم جواب دادین!!!
سجادم از دست من حتما عاصی شده..عمو نامه امو که بفرستم شاید دلیل این دیوونه بازی های دخترتونو متوجه بشین…شب بخیر عمو

22 08 2009
سمانه کاویانی

به نام خدا
سلام عموجون
ببخشید عمو عجله دارم باید زودی برم. واسه همین سریع براتون مینویسم
عموجون راسیتش من قبل از اینکه شما عموی یکی یه دونه ام بشین خیلی مزاحم میشدم ولی بعد که شما عموم شدین . منم دیگه حرفای شما رو گوش کردم و بچه ی خوبی شدم
شدم
«سمانه
دخترخوبه مامانه»
.
از وقتیکه شماره شما رو هم از یکی از ابجیها گرفتم همش میخواستم براتون پیامک یا زنگ بزنم ولی بعدش به خودم م میگفتم» نه این کار درستی نیست و همین اندازه که عمو رو تو تلوزیون میبینم و تو اینترنت هم میتونم باهاش ارتباط داشته باشم کافیه عموهم مطمئنن دوس نداره ما مزاحمش بشیم»
.
عمووووووووووووووووووووو نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق.
برا ما هم دعا کنین با اون قلب پاک و مهربونتون.
.
برگشتن اجی تاجیک رو هم به همه تبریک میگم
.
و همینطور فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو تبریک میگم.
.
عموجون اپ کردم وبم رو. خواهش میکنم یه سر بزنین و بگین چه جوریه.خوبه یانه 🙂
اینم ادرس وبم http://dariushgan.blogfa.com/
.
فعلا
بدرود


سلام ممنون از شما انشاا… سر فرصت حتما بازدید خواهم کرد … برای طرح سوالات هم فقط اینجا کلیک

کنید

22 08 2009
سرزمین رویاها

به نام خدا
سلام به شما بهترین عموی دنیا و خسته نباشید.
نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق.
عموجون سرزمین رویاها بروز شده ازتون خواهش میکنم که یه سر به سرزمین رویاها بزنین و نظرتون رو راجع به مطالبی که نوشته ام بگین. و همچنین از بچه هایی که دوست دارن از اهالی خوب سرزمین رویاها بشَن دعوت میکنم که به این آدرس بیان و از سرزمین دیدن کنن .
عمو ازتون خواهش میکنم . ما بچه ها تو سرزمین رویا منتظر شما می مونیم.
http://sarzamin-royaha1352.blogfa.com/

خدانگهدارتون
باتشکر
سرزمین رویاها

22 08 2009
سرزمین رویاها

عموجون
الان هستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

22 08 2009
سرزمین رویاها

گاهی اوقات احساس غیر قابل کنترل غمی وجودمان را فرا می گیرد. ما درمی یابیم که لحظه ی جادویی عمرمان سپری شده و کاری در رابطه با آن انجام نداده ایم. زندگی افسون و هنر خود را از ما پنهان می سازد.
باید به صدای کودک مان گوش دهیم، کودکی که همچنان در درون ما وجود دارد. آن کودک لحظات جادویی را درک می کند. ما می توانیم نا آرامی هایش را سرکوب کنیم ولی قادر نیستیم صدایش را خاموش سازیم.
کودکی هنوز در وجود ماست. کودکان قرین رحمتند زیرا فرمانروایی بهشت از آن آنهاست.
اگر دوباره متولد نمی شویم – اگر نمی توانیم بیاموزیم که به زندگی با معنویت و شور و شوق کودکانه بنگریم – ادامه ی زندگی هیچ مفهومی نخواهد داشت.
خودکشی گونه های مختلفی دارد. آنان که سعی می کنند جسمشان را نابود سازند، از قانون خداوند تخطی میکنند. آنان که سعی میکنند روح خود را نابود سازند، باز هم از قانون خداوند تخطی میکنند، هرچند این جنایات آنها از نظر دیگران کمتر به چشم می آید.
ما باید به ندای کودکی که در قلب ماست، گوش فرا دهیم. نباید از وجود این کودک شرمگین باشیم. نباید اجازه دهیم بترسد زیرا این کودک تنهاست و تقریبا هیچ گاه به حرفهایش گوش نداده ایم.
باید به این کودک بال و پر دهیم تا خواست هایمان را در زندگی هدایت کند. این کودک میداند که هر روز با روزهای دیگر متفاوت است. باید به او اجازه دهیم تا دگر بار احساس کند باید او را خوشحال کنیم – حتی اگر این کار مفهومش این باشد که به روش هایی که به آن عادت نداریم و از نظر دیگران احمقانه است، عمل کنیم.
به خاطر داشته باش که عقل انسان در برابر حکمت خداوند هیچ است. اما اگر به ندای کودکی که درون ماست گوش بسپاریم، چشم عقل ما روشن می شود. اگر ارتباط خود را با آن کودک قطع نکنیم ارتباطمان با دنیا قطع نخواهد شد.

(برگرفته از کتاب: کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم – پائولو کوئیلو)

22 08 2009
سرزمین رویاها

عموجونم صبح بخیر
نماز و روزه تون قبول درگاه حق
همی الانه اپ کردم
منتظرتون هستم
و التماس دعا

22 08 2009
حسنا حسینی

سلام عمو
ماه رمضان بلاخره اومد….امسال حس میکنم با قلبم وارد این ماه نشدم….نمیدونم چرا؟
اما حس هر سال ندارم….شایدم چون اولین روزه دیگه
.
راستی نماز روزه هاتون قبول….دعا وقت افطار یادتون نره
.
راستی عمو سعی کنین سحری خوب بخورین چون فعالیتتون زیاده ممکنه فشارتون بیفته
برای اینکه تشنتون هم نشه موقع سحر حتما از لیمو ترش استفاده کنین میوه هم خیلی تاثیر داره
.
همین دیگه!!!من کلا ادم عجولیم!!!خوب چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

22 08 2009
دریاچه

ماه مبارک آمد، اي دوستان بشارت

کز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز

باشد که باقي عمر، جبران شود خسارت

عموجونم سلام
ماه رمضان اومد با همه زیبایی ها وخوبی هاش
سر سفره افطار وقتی دارین دعا میکنید من وهم فراموش نکنید
دعا کنید که خدا تو این ماه از گناه های بزرگم بگذره وکمکم کنه تا دیگه مزاحم کسی نشم
عموجونم براتون دعا میکنم
دوستون دارم خدانگهدار تا پیام بعدی

8 03 2010
یاسین

عموی عزیزم سلام . مطمئن نیستم که پیام من را بخوانید .اماخواستم در این روزهای پایانی وبرای اولین بار به شما بگویم دوستتان دارم .هرچند که دوست داشتن من سودی برای شما ندارد ولی ازروی این علاقه برایتان دعا می کنم به امید اینکه دعایم روزی یاریتان کند.من چیزهای بسیاری از شما آموختم که بزرگترین آن دوست داشتن است .عمو دلم برای آقای جربرزه دار تنگ شده خواستم دراین روزهای پایانی برنامه یکبار دیگر نقشش را بازی کنی اگر نشد هم که هیچ .سال خوشی را برایت آرزو می کنم.

8 03 2010
یاسین

تورابه جای تمام کسانی که نشناخته ام دوست می دارم.
تورا به جای روزگارانی که نمی زیسته ام دئست میدارم.
برای عطر نان وقطره که آب می شود.
وبرای خاطر نخستین گلها دوست می دارم.
تورا به خاطر دوست داشتن دوست میدارم.
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست می دارم.
(التماس دعا)

برای مریم پاسخی بگذارید لغو پاسخ